سلوک کردن
مترادف سلوک کردن: رفتار کردن، سازگاری کردن، راه پیمودن، طی کردن مراحل عرفانی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
رفتار کردن، حرکت کردن، درست رفتار کردن، سلوک کردن، ادب نگاهداشتن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
از دیدگاه برخی عرفا سلوک به معنای آگاهی یا رجوع کردن به اصل خود انسان ، هر کسی دور ماند از اصل خویش ، باز جوید نشان وصل خویش
طی طریق
سلوک کردن: رفتن، طی کردن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۲۷ ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۲۷ ) .