سلوک (رمان). سلوک عنوان داستان بلندی به قلم
محمود دولت آبادی است. نگارش این داستان در اواخر دهه هفتاد انجام گرفت و این کتاب در اوایل دهه هشتاد منتشر شد.
سلوک به نوعی مانیفست دولت آبادی در رابطه با زن و عشق است. قیس که نامش یادآور مجنون است از زن می گوید و مرد شرقی و درک انسان از عشق و روابط عاشقانه و این همه، نه با اندیشهٔ امروز و نه اندیشهٔ مجنون نظامی هم خوانی و نزدیکی دارد. مرد، بیماری است گرفتار خودشیفتگی، آن هم از نوع روستایی و قرن نوزدهمی. او زن را پاره ای از خود می داند و در عین حال موجودی که خدا برای خوشایند او آفریده است: «او از گوهر خودم بود که نمی دانم چگونه گم و ناپدید شد در لایه لایه های دویی؟» ( ص ۲۷ ) . با این پیش درآمد و نظریه، بدیهی است که وقتی زن تصمیم به جدایی می گیرد، او به استاد تیغی سفارش می دهد که ذاتاً پتیاره کش باشد. ( ص ۱۰۳ و ۱۰۴ ) . و اینجاست که متوجه می شوی که بار دیگر خوانندهٔ داستان زن اثیری و لکاته هستی و مردی که درون گراست و جز فلسفه بافی و دل سوزی به حال خود و شکوه از روزگار و مردمی که نمی فهمندش کاری ندارد.
سلوک (هشترود). سلوک روستایی است درشمال غرب شهرستان هشترود، که از شرق با روستای
بایقرارود و از شمال شرق با روستای سلطانگه، از شمال با روستای
چراغچی از غرب با روستاهای قره آغاج و
بره ده و از جنوب غربی با روستای آغچه کندی، از طرف جنوب با روستای
گله ده رود همسایه است.
سلوک یا سلوح یا سولوخ ( سولوق ) به جای پرآب در زبان ترکی گفته می شود. و جود چشمه های جوشان در غرب
روستا و چشمه جوشانی در جنوب شرق روستا ( دره آینالی ) و تا چهل سال پیش به دلیل آب زیاد فاقد کشاورزی بود، این فرضیه را به واقعیت نزدیک می کند. اسامی زمین های کشاورزی دره ها و کوه های اطراف، مثل اویوقلولار، بیلاق اوستو، آرپا دره سی، بویاق چی دره سی، قوم دره، اوو داغی، و… . ، که همه به زبان ترکی هستند، ترکی بودن اسم سلوک را بدیهی تر می کند. همه اهالی سلوک از قوم ترک و به ترکی آذربایجانی صحبت می کنند. دینشان اسلام و مذهب شان شیعه دوازده امامیست. البته اقلیت اهل حق در سلوک زندگی می کردند که اکنون شیعه شدند. سلوک تا دهه سی به یوز ائولی ( صد خانوار ) سلوک معروف بوده ولی بعدها بزرگ شده وبه سیصد خانوارهم رسید. بیشترین تعداد جمعیتش در دهه شصت بوده تا جایی که در سال ۶۴ مدرسه ابتدایی اش مدتی سه شیفت شد.
اولین مهاجرت از سلوک دراوایل دهه بیست به قزوین بوده است بیشترین مهاجرت از سلوک در دهه هفتاد و هشتاد صورت گرفت. کوچ هفتاد خانوار در بیست سال. سلوک همراه نصیرآباد از بزرگ ترین روستاهای هشترود هستند. وسعت سلوک شصت و پنج هکتاراست ولی جمعیتش کم است. از اولین روستاهاست در آذربایجان شرقی که صاحب تلفن، مهدکودک، درمانگاه، حمام عمومی، مدارس سه گانه و آب لوله کشی شده است.
بزرگ ترین طوایف ساکن در سلوک به ترتیب آغ علی، ممدلی، مسلم لی، اجاق وئردی لی، داداشلی، خمسه لی، شاممدلی، از طوایف اهل حق، مهاجرانی از شمال رود ارس، مهاجران از چرتقلی، مهاجران از تیکمه داش، مهاجرانی از مراغه، قره آغاج،
سعادتلو و یساول، چراغچی، مهاجرانی از طوایف قره پاپاق آذربایجان غربی. محله ها جنوب سلوک: محله آغ علیها، محله بیلاق باشی، محله قوچلار میدانی، محله قهوه قاباغی، محله خیردا دره نین اوتایی است.
اجاق های روستای سلوک: اجاق قره داش، اجاق آرمیدلیق و آرامگاه سید عزیز ( میر محمدعلی ) در قبرستان سلوک است.
مکان های تاریخی بورج دیبی، مخروبه قوچ داشی به غارت رفته است. غارهای زیر زمینی ( ماغارا یا کوول ) و خرابه شهر دره های غربی سلوک با طبیعت بکر از جاهای بسیار دیدنی هشترود و سلوک هستند.