سلول های گلیال ( به انگلیسی: Glial Cells ) یا نوروگلیاها ( به انگلیسی: Neuroglia ) ، سلول های پشتیبان سلول های عصبی هستند.
نام این سلول ها از یونانی γλία و γλοία به معنای «چسب» یا «گل» آریایی[ ۱] مشتق شده است. [ ۲] علت این نام گذاری نیز بدین جهت است که برداشت اولیه این بود که این سلول ها همچون چسب و زمینه ای برای دستگاه عصبی عمل می کنند. گلیال ها در ۱۸۵۶ توسط آسیب شناس آلمانی، رادولف ویرشو، در جستجو برای نوعی «بافت همبند» ( بافت پیوندی ) درون مغز کشف شدند. [ ۳]
سلول های گلیال تنوع سلولی و عملکردهایی بسیار بیشتر از نورون ها دارند. همچنین سلول های گلیال می توانند به ناقلان عصبی پاسخ داده و آن ها را به طرق مختلفی دستکاری کنند. به علاوه، آن ها می توانند هم بر حفظ و هم تحکیم حافظه اثر گذارند. [ ۴] سلول های گلیال، سلول های غیر - نورونی دستگاه عصبی مرکزی ( مغز و طناب نخاعی ) و دستگاه عصبی پیرامونی اند که تکانه های الکتریکی تولید نمی کنند. [ ۴] آن ها هم - ایستایی را حفظ کرده، تشکیل میلین داده و از نورون ها ( یاخته های عصبی ) پشتیبانی می کنند. [ ۵] آن ها چهار عملکرد دارند: ( ۱ ) احاطه کردن نورن ها و نگه داشتنشان در محل؛ ( ۲ ) تأمین مواد مغذی و اکسیژن نورون ها؛ ( ۳ ) عایق کردن نورون ها نسبت به هم؛ ( ۴ ) تخریب بیماری زاها و حذف نورون های مرده. همچنین، نوروگلیاها نقشی در انتقال عصبی و اتصالات همایه، [ ۶] و فرآیندهای فیزیولوژیکی چون تنفس دارند. [ ۷] [ ۸] [ ۹] در حالی که زمانی تصور می شد گلیال ها به نسبت ۱۰ به ۱ از نورون ها بیشترند ( به ازای هر نورون ۹ یا ۱۰ نوروگلیا ) ، مطالعات اخیر با استفاده از روش های جدید تر و باز ارزیابی کردن تاریخچه شواهد کمی، نشانگر این است که نسبت کلی گلیال ها به نورون ها ۱ به ۱ است، و این نسبت بین بافت های مختلف مغزی به طور قابل توجهی متغیر است. [ ۱۰] [ ۱۱]
به طور کلی، سلول های گلیا بر حسب محلشان به چهار دسته تقسیم می شوند:
• گلیاهای مغز
• گلیاهای نخاع
• گلیاهای مغزی - نخاعی
• گلیاهای غیر مغزی - نخاعی
بر حسب اندازه و وظایفشان به سه گروه تقسیم می شوند:
• کلان گلیاها ( به انگلیسی: Macroglia )
• خرد گلیاها ( به انگلیسی: Microglia )
• دگر گلیاها
مشتق شده از بافت اکتودرمال.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفنام این سلول ها از یونانی γλία و γλοία به معنای «چسب» یا «گل» آریایی[ ۱] مشتق شده است. [ ۲] علت این نام گذاری نیز بدین جهت است که برداشت اولیه این بود که این سلول ها همچون چسب و زمینه ای برای دستگاه عصبی عمل می کنند. گلیال ها در ۱۸۵۶ توسط آسیب شناس آلمانی، رادولف ویرشو، در جستجو برای نوعی «بافت همبند» ( بافت پیوندی ) درون مغز کشف شدند. [ ۳]
سلول های گلیال تنوع سلولی و عملکردهایی بسیار بیشتر از نورون ها دارند. همچنین سلول های گلیال می توانند به ناقلان عصبی پاسخ داده و آن ها را به طرق مختلفی دستکاری کنند. به علاوه، آن ها می توانند هم بر حفظ و هم تحکیم حافظه اثر گذارند. [ ۴] سلول های گلیال، سلول های غیر - نورونی دستگاه عصبی مرکزی ( مغز و طناب نخاعی ) و دستگاه عصبی پیرامونی اند که تکانه های الکتریکی تولید نمی کنند. [ ۴] آن ها هم - ایستایی را حفظ کرده، تشکیل میلین داده و از نورون ها ( یاخته های عصبی ) پشتیبانی می کنند. [ ۵] آن ها چهار عملکرد دارند: ( ۱ ) احاطه کردن نورن ها و نگه داشتنشان در محل؛ ( ۲ ) تأمین مواد مغذی و اکسیژن نورون ها؛ ( ۳ ) عایق کردن نورون ها نسبت به هم؛ ( ۴ ) تخریب بیماری زاها و حذف نورون های مرده. همچنین، نوروگلیاها نقشی در انتقال عصبی و اتصالات همایه، [ ۶] و فرآیندهای فیزیولوژیکی چون تنفس دارند. [ ۷] [ ۸] [ ۹] در حالی که زمانی تصور می شد گلیال ها به نسبت ۱۰ به ۱ از نورون ها بیشترند ( به ازای هر نورون ۹ یا ۱۰ نوروگلیا ) ، مطالعات اخیر با استفاده از روش های جدید تر و باز ارزیابی کردن تاریخچه شواهد کمی، نشانگر این است که نسبت کلی گلیال ها به نورون ها ۱ به ۱ است، و این نسبت بین بافت های مختلف مغزی به طور قابل توجهی متغیر است. [ ۱۰] [ ۱۱]
به طور کلی، سلول های گلیا بر حسب محلشان به چهار دسته تقسیم می شوند:
• گلیاهای مغز
• گلیاهای نخاع
• گلیاهای مغزی - نخاعی
• گلیاهای غیر مغزی - نخاعی
بر حسب اندازه و وظایفشان به سه گروه تقسیم می شوند:
• کلان گلیاها ( به انگلیسی: Macroglia )
• خرد گلیاها ( به انگلیسی: Microglia )
• دگر گلیاها
مشتق شده از بافت اکتودرمال.
wiki: سلول های گلیال