سلوف

لغت نامه دهخدا

سلوف.[ س َ ] ( ع ص ) ستور پیش به آب رونده. ج ، سُلف. ( از آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). اشتر پیش آهنگ. ( مهذب الاسماء ). || پیکان دراز. || اسب شتاب. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).

سلوف. [ س ُ ]( ع مص ) پیش رفتن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

پیش رفتن .

پیشنهاد کاربران

کلمه سلوف به معنای تقدم است ، و سنت طریقه و روش را گویند. , و به معنی جلودار هم آمده و عرب به شتری که شتر های دیگر را به پشت سر او می بندند تا بقیه ی شتر ها پشت سر آن حرکت کنند سلوف می گوید و یا حیوانی است که موقع آب خوردن جلوتر از بقیه به آب وارد می شود تا بقیه پشت سر آن به آب وارد شوند .

بپرس