سلمان ثانی

لغت نامه دهخدا

سلمان ثانی. [ س َ ن ِ ثا ] ( اِخ ) لقب وی مولانا عارفی است. شخصی در غایت فضل و کمال فصاحت و بلاغت بود و شعر روان او صافی و روانتر از آب زلال ، و بسیار خوش محاوره و مجادله و مردم او را سلمان ثانی میگفته اند. زیرا که چون بدرد چشم گرفتار بوده ، و جواب قصیده ای که سلمان در زمان درد چشم گفته ، گفته است و مطلع آن این است :
دردا که درد کرد سواد نظر خراب
و ایام کرد چشمه چشم مرا سراب.
و این بیت مولانا عارفی نیکو واقع شده :
بر پلک سرخ دیده من داروی سفید
باشد بعینه نمک سوده بر کباب.
و مناظره گوی و چوگان عارفی بغایت خوب و زیباست و در میان مردم مشهور و معروف است. این بیت او بی نظیر است :
هرگاه که در عرق شدی غرق
باران بودی و در میان برق
چون گوی سپهر کرد پستی
میدان میدان چو گوی جستی.
و قبر وی در هری است. ( از مجالس النفایس ص 194 ).

فرهنگ فارسی

لقب وی مولانا عارفی است . شخصی در غایت فضل و کمال فصاحت و بلاغت بود و شعر روان اوصافی و روانتر از آب زلال و بسیار خوش محاوره و مجادله و مردم او را سلمان ثانی میگفته اند .

پیشنهاد کاربران

بپرس