سلطنتی

/saltanati/

مترادف سلطنتی: امپراطوری، پادشاهی، شاهی، شاهنشاهی، استبدادی ، منسوب به سلطنت، شاهانه

متضاد سلطنتی: جمهوری

معنی انگلیسی:
royal, crown, imperial, kingly, monarchical, purple, queenly, regal

فرهنگستان زبان و ادب

[علوم سیاسی و روابط بین الملل] ← پادشاهی2

مترادف ها

regnant (صفت)
حاکم، شایع، مسلط، حکمفرما، سلطنتی، سلطنت کننده

royal (صفت)
مجلل، شاهوار، شاهانه، ملوکانه، خسروانی، سلطنتی

regnal (صفت)
سلطنتی

فارسی به عربی

احد افراد العائلة المالکة

پیشنهاد کاربران

خسروی
شهریاری
نمونه:
شهربانو �الیزابت دوم� در سن ۹۵ سالگی به شَوَندِ چند شیوه ی ساده ی زندگی، همچنان انجام کاریای شهریاری ( سلطنتی ) را پی می گیرد و کنشگر است . . .
از یادداشتی در دست کار
رویال
کاویان

بپرس