سلسله مو


معنی انگلیسی:
having ringlets suggestive of the links of a chain

پیشنهاد کاربران

سلسله مو و سلسله موی ؛ کسی که گیسوهای وی مانند زنجیر حلقه حلقه باشد. ( ناظم الاطباء ) : پیوسته بسته گل رخساره ماهرویی و خسته خار هجر سلسله مویی بودی. . . لطیف اندامی ، ماهرویی ، سلسله مویی ، عنبرجعدی. ( سندبادنامه ص 259 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

مردم خراب زهره جبینان دیلم اند
طالب اسیر سلسله مویان تابش است.
طالب آملی ( از آنندراج ) .

حلقه تابیده مو ( ادبیات:سلسله موی دوست حلقه دام بلاست. . . . . شعر سعدی/یا شعر وحشی بافقی:. . . . بسته سلسله سلسله مویی بودیم. . . . )