سلسل. [ س َ س َ ] ( ع ص ، اِ ) آب شیرین و روشن و سرد و خوش که به گلو روان فروشود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) : زرشک سلسل زرین و رود صلصل جی سرشک دجله روان است بر رخ بغداد.
( ترجمه محاسن اصفهان ص 10 ).
|| می نرم و روان فروشونده بگلو. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - آب گوارا . ۲ - شراب خوشگوار . آب شیرین و روشن و سرد و خوش که بگلو روان فرو شود .
فرهنگ معین
(سَ سَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - آب گوارا. ۲ - شراب خوشگوار.