سلس القیاد
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
سلس القیاد ؛ فرمانبردار. بی اراده. نرم عنان : و اذا طبخ [ یبروج ] مع الباج مقدارست الساعات لینه و حیره سلس القیاد لای شکل اُحب آن متشکل به. ( ابن بیطار ) . و در نیابت وی سلس القیاد نبود. ( تاریخ بیهق ص
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
85 ) . و شیر در نشیب و فراز از خوف جان سهل العنان و سلس القیاد او را منقاد می بود. ( سندبادنامه ص 219 ) .
سلس القیاد: زود رام شونده.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۷۶ ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۷۶ ) .