سلبی

/salbi/

مترادف سلبی: منفی

متضاد سلبی: ایجابی

معنی انگلیسی:
negative, privative

لغت نامه دهخدا

سلبی. [ س َ با ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ سلیب ، به معنی ربوده عقل. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به سلب شود.

سلبی. [ س َ ] ( اِ ) گل مریم. ( گل گلاب ). || ( ص نسبی ) منسوب به سلب. ( از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به سلب نفیی منفی : صفات سلبی .
گل مریم . یا منسوب به سلب

فرهنگ معین

(سَ لْ ) [ ع . ] (ص . ) منسوب به سلب ، نفیی ، منفی .

گویش مازنی

/selbi/ سربی

مترادف ها

negative (صفت)
سالب، منفی، سلبی، نامثبت، غیر مثبت

privative (صفت)
سالب، سلبی، ناشی از محرومیت، تحریمی

پیشنهاد کاربران

نباید ها
دکتر کزازی در نوشته های خود واژه " بازگیرانه" را به جای واژه ی " سلبی " به کار برده است.
ناپذیرا ، ناپذیرنده ، رد کننده ، بازدارنده ، جلوگیری کننده

بپرس