سلب صلاحیت کردن از

مترادف ها

incapacitate (فعل)
از کار افتادن، ناتوان ساختن، سلب صلاحیت کردن از، ناقابل ساختن، بی نیرو ساختن، محجور کردن

disqualify (فعل)
کاستن، کم کردن، سلب صلاحیت کردن از، شایسته ندانستن، مردود کردن

فارسی به عربی

اطرد , عطل

پیشنهاد کاربران

بپرس