سلام زدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) سلام کردن .

پیشنهاد کاربران

سلام زدن ؛ سلام گفتن :
نرمک اورا یکی سلام زدم
کرد در من نگه به چشم آغیل.
حکاک.
سلام زدن ؛ این ترکیب در کلام قدما بمعنی سلام کردن آمده. لیکن در محاوره حال نیست. ( غیاث اللغات ) . سلام کردن. ( از ناظم الاطباء ) .

بپرس