سلاحشور

لغت نامه دهخدا

سلاح شور. [ س ِ ] ( نف مرکب ) آنکه در فن سپاهیگری مهارت تام داشته باشد و معنی ترکیبی آن ورزش و استعمال کننده سلاح است. ( آنندراج ). کسی که ورزش سلاح یعنی آلات جنگ کرده باشد و مستعد قتل و سلاح بسته بوده چه شور به معنی ورزش کننده آمده. ( رشیدی ) : غلامان میخریدم ده ساله و یازده ساله و همه را فرض و سنت بفرمودم آموختن و استادان سلاح سلاحشور بیاوردم و... ( مجمل التواریخ والقصص ). رجوع به سلحشور شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ورزنده سلاح جنگاور سپاهی .

فرهنگ معین

(س ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) نک سلحشور.

فرهنگ عمید

= سلحشور

پیشنهاد کاربران

بپرس