سقیم گشتن. [ س َ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) بیمار شدن : دشمنت خسته و بشکسته و پا بسته به بندگشته دل خسته وز آن خسته دلی گشته سقیم.؟ ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 295 ).