سقوط امپراتوری روم غربی ( یا سقوط رُم ) برهه ای از تاریخ رومیان است به شرح زوال و انحطاط امپراتوری روم غربی چنان که در حفظ فرمانروایی و اجرای حکمرانی شان شکست خوردند و سرانجام قلمرو پهناورشان فروپاشید و تجزیه گشت. مورخین امروزی عواملی چون عدم کارایی و کمبود نفرات ارتش، کاهش سلامتی و جمعیت روم، ناپایداری اقتصاد، بی کفایتی امپراتورها، کشمکش های داخلی بر سر تصاحب قدرت، تغییرات مذهبیِ دوره ای و ناکارآمدی حکومت داخلی را دلیل از دست رفتن قدرت و توانایی ای که به رومیان امکان اعمال مؤثر بر مناطق و استان های تحت حکومتشان را می داد، عنوان می کنند. همچنین افزایش یافتن فشار و حملات بربرهای اطراف تمدن روم نیز حد زیادی موجب فروپاشی و نابودی آن ها شد. دلایل مربوط به انحطاط و سقوط روم، از موضوعات عمده و اصلی تاریخ نگاری دوره باستان و هم چنین الهام بخش بسیاری از گفتمان های جدید در باب دولت ناکام است.
در زمان پادشاهی ژولیوس نپوس از آنجا که بیشتر سربازان ژرمنی تبار بودند، اورستس ( فرماندهِ سربازان روم غربی ) از خود شاه هم بیشتر دوست داشته میشد. پس اورستس که خود تبار رومی - ژرمنی داشت، ژولیوس را کنار زد و پسر خود رومولوس آگوستوس را پادشاه نمود. ولی پادشاهی رومولوس دیر نپائید و سپاهیان این بار به رهبری یک فرمانده ژرمن دیگر به نام اودوآکر شوریدند، اورستس را کشتند، رومولوس را تبعید و اودوآکر را شاه کردند.
اودوآکر از زنون، امپراتور روم خاوری درخواست نمود تا او را به عنوان نجیب زاده و فرمانروای ایتالیا از سوی روم شرقی به رسمیت بشناسد. زنون این درخواست را پذیرفت ولی گفت نپوس، صوری هم که شده، باید امپراتور روم غربی بماند. اودواکر این سخن را پذیرفت و سکه های زرینی که در زمان او ضرب شد منقش به نام نپوس بود. اینگونه می توان نپوس را واپسین امپراتور رومی تبار روم باختری دانست، ولی در عمل ژولیوس نپوس در تبعید ماند و نتوانست تاج و تخت خود را بازپس گیرد.
البته زنون هم برای آسیب رساندن به دستگاه اودوآکر چندان بیکار ننشست. او تئودوریک را برانگیخت تا در ۴۸۸ میلادی به مرزهای امپراتوری روم غربی بتازند. تئودوریک در ۴۹۳ میلادی شهر راونا را گشود. در همان سال با اودوآکر پادشاه روم غربی پیمان صلحی را بست. به شادباش این پیمان جشنی برپاشد؛ در میانهٔ همین بزم بود که تئودوریک اودکر را در حالی که به سلامتیش باده می نوشید با دستان خویش کشت.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر زمان پادشاهی ژولیوس نپوس از آنجا که بیشتر سربازان ژرمنی تبار بودند، اورستس ( فرماندهِ سربازان روم غربی ) از خود شاه هم بیشتر دوست داشته میشد. پس اورستس که خود تبار رومی - ژرمنی داشت، ژولیوس را کنار زد و پسر خود رومولوس آگوستوس را پادشاه نمود. ولی پادشاهی رومولوس دیر نپائید و سپاهیان این بار به رهبری یک فرمانده ژرمن دیگر به نام اودوآکر شوریدند، اورستس را کشتند، رومولوس را تبعید و اودوآکر را شاه کردند.
اودوآکر از زنون، امپراتور روم خاوری درخواست نمود تا او را به عنوان نجیب زاده و فرمانروای ایتالیا از سوی روم شرقی به رسمیت بشناسد. زنون این درخواست را پذیرفت ولی گفت نپوس، صوری هم که شده، باید امپراتور روم غربی بماند. اودواکر این سخن را پذیرفت و سکه های زرینی که در زمان او ضرب شد منقش به نام نپوس بود. اینگونه می توان نپوس را واپسین امپراتور رومی تبار روم باختری دانست، ولی در عمل ژولیوس نپوس در تبعید ماند و نتوانست تاج و تخت خود را بازپس گیرد.
البته زنون هم برای آسیب رساندن به دستگاه اودوآکر چندان بیکار ننشست. او تئودوریک را برانگیخت تا در ۴۸۸ میلادی به مرزهای امپراتوری روم غربی بتازند. تئودوریک در ۴۹۳ میلادی شهر راونا را گشود. در همان سال با اودوآکر پادشاه روم غربی پیمان صلحی را بست. به شادباش این پیمان جشنی برپاشد؛ در میانهٔ همین بزم بود که تئودوریک اودکر را در حالی که به سلامتیش باده می نوشید با دستان خویش کشت.
wiki: سقوط امپراتوری روم غربی