فرهنگ فارسی
مترادف ها
زدن، بهم زدن، کنجکاوی کردن، سیخ زدن، هل دادن، سقلمه زدن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
سقلمه زدن: [ اصطلاح در تداول عامه ]ضربت زدن با مشت بسته در حالی که سر انگشت شست از دو انگشت سبابه و وسطی بیرون آمده باشد .
( ( دو بچه ساکت به دو زن نگاه کردند و شیرین به آرزو سقلمه زد و رو کرد به بچه ها . "خانه را ببینم بعد گل می خریم " ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص74 . ) )
( ( دو بچه ساکت به دو زن نگاه کردند و شیرین به آرزو سقلمه زد و رو کرد به بچه ها . "خانه را ببینم بعد گل می خریم " ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص74 . ) )
مشت زدن