لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
راضی، فرخنده، خوشحال، مبارک، خجسته، فرخ، سعید، خوشبخت، سعادتمند، خوش، مسرور، شاد، خرسند، محظوظ، خوش وقت، خندان، سفیدبخت، بانوا
خوشحال، خجسته، بختیار، خوشبخت، خوش قدم، خوش شانس، سفیدبخت، بانوا، خوش اقبال، خوش یمن
پیشنهاد کاربران
وقتی کسی ازدواج میکنه بش میگن ک خوش بخت شه
برای کسی ک ازدواج کرده است گفته میشود ک خوشبخت شود