سفید شدن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- سفید شدن امید ؛ برآمدن آن. ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
مترادف ها
سفید شدن
سفید شدن، سفید کردن
سفید شدن، سفید کردن
سفید شدن
سفید شدن، رنگ پریده کردن، سفیدکردن، سفید پوست کردن، رنگ چیزی را بردن، رنگ پریده یا سفید شدن
بر گرداندن، برگشتن، سفید شدن، رنگ خود را باختن، تاخیر کردن، جمع شدن و عقب نشینی کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید