سفلگی

/soflegi/

مترادف سفلگی: پستی، حقارت، لئامت، فرومایگی، ناکسی، دون همتی

معنی انگلیسی:
baseness, cowardice, evil, rascality, meanness

لغت نامه دهخدا

سفلگی. [ س ِ ل َ / ل ِ ] ( حامص ) خسیسی. مقابل رادی :
وگر سفلگی برگزینی و رنج
گزینی برین خاک آکنده گنج.
فردوسی.
چون علم و جهل ودلیری و بددلی و رادی و سفلگی و حلیمی و تندی... ( کشف المحجوب ).
هر کرا نعمت و مال آمد و جاه
سفلگی رابعهم کلبهم است.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

۱ - حقارت پستی . ۲ - لئامت .

فرهنگ معین

(س لَ یا لِ ) [ ع - فا. ] (حامص . ) پستی ، حقارت .

مترادف ها

meanness (اسم)
پستی، خاتوله، خست، خشک دستی، خبی، سفلگی، خسیسی

ignobility (اسم)
پستی، خاتوله، فرومایگی، خبی، سفلگی

rascality (اسم)
خاتوله، رذالت، خبط، سفلگی، نابکاری

پیشنهاد کاربران

بپرس