سفسطه کردن
مترادف سفسطه کردن: مغلطه کردن، سفسطه بافتن، مغالطه کردن، استدلال باطل کردن، انکار بدیهیات کردن
فرهنگ فارسی
مترادف ها
سفسطه کردن
سفسطه کردن، خبره و پیشرفته کردن، رنگ و آب فریبنده زدن به، از اصالت و سادگی انداختن
پیشنهاد کاربران
سوءاستفاده از حقیقت جهت جایز کردن عمل وگفتاری ناروا
سفسطه کردن را به معنی تغییر صورت مسئله توسط شخصی که باید استیضاح شود را هم می توان تعبیر کرد. مدیران در هر سطحی در جمهوری اسلامی استاد سفسطه هستند
بخشی از حقیقت رابا استدلال باطل آمیخته کردن به طوری که در بیان صدق گفتار به نظر اید
وارونه معنی کردن یابه انحراف کشاندن
پوشاندن دروغ با یک دروغ دیگر
گفتن بخشی از حقیقت ان بخش که در بحث به سود است و پنهان کردن یا کمرنگ کردن باقی حقیقت
. آوردن استدلال باطل برای به کرسی نشاندن حرفی.
مغالطه کردن برای وارونه نشان دادن حقایق