سفری دیگر یا بدنی خواستنی ( به اسپانیایی: El cuerpo del Deseo ) نام یک مجموعه تلویزیونی محصول شرکت امریکایی اسپانیولی زبان تلموندو است. این مجموعه پس از آن که در نخستین پخشش در امریکا در سال ۲۰۰۵ محبوبیت زیادی یافت، در کشورهای مختلفی چون آرژانتین، مالزی، لهستان، فیلیپین، اسلواکی، اسپانیا و ایران پخش شد.
داستان فیلم در مورد تناسخ و مردی است که پس از مرگ، زندگی زمینی خود را این بار در جسم فرد دیگری ادامه می دهد. او پس از بازگشت، به حقایق پنهان در مورد بیوهٔ زیبا و جوانش پی می برد.
این مجموعه توسط کانال فارسی۱ به زبان فارسی دوبله و پخش شده است. این سریال یکی از پربیننده ترین سریال های رسانه های فارسی زبان شد و شبکه فارسی وان در نوروز ۱۳۹۰ تصمیم گرفت دوباره آن را پخش کند.
تله موندو سازنده اصلی این سریال توانسته آن را در ۲۷ کشور جهان بفروشد.
پدرو خوزه دونوسو ( آندرس گارسیا ) پیرمردی متمول و ثروتمند است که به همراه دخترش آنجلا و خدمتکارانش در یک عمارت بزرگ زندگی می کند. او عاشق زنی جوان و جذاب به نام ایزابل آروویو ( لورنا روخاس ) می شود و با او ازدواج می کند. پدرو ناگهان می میرد و ایزابل با آندرس کرونا ( مارتین کارپن ) که کارمند شوهرش بود ازدواج می کند. بعد از آن روح پدرو خوزه دونوسو از طریق تناسخ به زمین بر میگردد و در بدن سالوادور سرینزا ( ماریو سیمارو ) وارد می شود. در حقیقت روح پدرو منجر شد که روح سالوادور از آن بدن جذاب خارج شده جایگزین آن شود. سالوادور یک مرد خوش چهره و در عین حال فقیر بود که با همسرش کانتالیسیا و پسرش مونچو زندگی می کرد.
پدرو خوزه با جستجو کردن درباره تمام آن چیز هایی که از دست داده بود، اسرار ، حقایق و فریب ها را کشف می کند. در نهایت ، او باید همه چیز را درست کند و کسانی را که واقعا او را دوست داشتند نجات دهد و قلب ایزابل زیبا را از آلودگی ها پاک کند. پدرو نام خود را به سالوادور تغییر می دهد و به عنوان یک راننده وارد عمارت خود می شود. ایزابل دلباخته و عاشق او می شود و هر دو چندین بار رابطه جنسی برقرار می کنند. ایزابل مخفیانه آندرس را می کشد و با سالوادور ازدواج می کند. آنجلا ( دختر پدرو ) با آنتونیو ( پسر خدمتکار ابیگیل ) ازدواج می کند. آنتونیو و آنجلا بسیار یکدیگر را دوست دارند. پدرو به این فکر می افتد که شاید مرگ او طبیعی نبوده باشد و معتقد است که ایزابل با خوراندن سم او را کشته است. ایزابل در حقیقت به او سم نداده بود و وقتی ایزابل متوجه شد که سالوادور همان پدرو است ، از او می خواهد که او را ببخشد و حقیقت را به او می گوید. پدرو و ایزابل دوباره به یکدیگر میپیوندند و بدون آنکه به کسی اطلاع دهند عمارت را ترک می کنند. با این حال ، خاله ایزابل ، خانم ربکا معتقد است که سالوادور ممکن است ایزابل را به جایی برده باشد تا بتواند او را بکشد و ثروت او را بدست آورد ، بنابراین او و خدمتکار والتر به پلیس اطلاع می دهند. پلیس پدرو و ایزابل را تعقیب می کند. ایزابل به پدرو می گوید که دیگر نمی خواهد از او جدا شود ، بنابراین ماشین را به داخل رودخانه می اندازد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفداستان فیلم در مورد تناسخ و مردی است که پس از مرگ، زندگی زمینی خود را این بار در جسم فرد دیگری ادامه می دهد. او پس از بازگشت، به حقایق پنهان در مورد بیوهٔ زیبا و جوانش پی می برد.
این مجموعه توسط کانال فارسی۱ به زبان فارسی دوبله و پخش شده است. این سریال یکی از پربیننده ترین سریال های رسانه های فارسی زبان شد و شبکه فارسی وان در نوروز ۱۳۹۰ تصمیم گرفت دوباره آن را پخش کند.
تله موندو سازنده اصلی این سریال توانسته آن را در ۲۷ کشور جهان بفروشد.
پدرو خوزه دونوسو ( آندرس گارسیا ) پیرمردی متمول و ثروتمند است که به همراه دخترش آنجلا و خدمتکارانش در یک عمارت بزرگ زندگی می کند. او عاشق زنی جوان و جذاب به نام ایزابل آروویو ( لورنا روخاس ) می شود و با او ازدواج می کند. پدرو ناگهان می میرد و ایزابل با آندرس کرونا ( مارتین کارپن ) که کارمند شوهرش بود ازدواج می کند. بعد از آن روح پدرو خوزه دونوسو از طریق تناسخ به زمین بر میگردد و در بدن سالوادور سرینزا ( ماریو سیمارو ) وارد می شود. در حقیقت روح پدرو منجر شد که روح سالوادور از آن بدن جذاب خارج شده جایگزین آن شود. سالوادور یک مرد خوش چهره و در عین حال فقیر بود که با همسرش کانتالیسیا و پسرش مونچو زندگی می کرد.
پدرو خوزه با جستجو کردن درباره تمام آن چیز هایی که از دست داده بود، اسرار ، حقایق و فریب ها را کشف می کند. در نهایت ، او باید همه چیز را درست کند و کسانی را که واقعا او را دوست داشتند نجات دهد و قلب ایزابل زیبا را از آلودگی ها پاک کند. پدرو نام خود را به سالوادور تغییر می دهد و به عنوان یک راننده وارد عمارت خود می شود. ایزابل دلباخته و عاشق او می شود و هر دو چندین بار رابطه جنسی برقرار می کنند. ایزابل مخفیانه آندرس را می کشد و با سالوادور ازدواج می کند. آنجلا ( دختر پدرو ) با آنتونیو ( پسر خدمتکار ابیگیل ) ازدواج می کند. آنتونیو و آنجلا بسیار یکدیگر را دوست دارند. پدرو به این فکر می افتد که شاید مرگ او طبیعی نبوده باشد و معتقد است که ایزابل با خوراندن سم او را کشته است. ایزابل در حقیقت به او سم نداده بود و وقتی ایزابل متوجه شد که سالوادور همان پدرو است ، از او می خواهد که او را ببخشد و حقیقت را به او می گوید. پدرو و ایزابل دوباره به یکدیگر میپیوندند و بدون آنکه به کسی اطلاع دهند عمارت را ترک می کنند. با این حال ، خاله ایزابل ، خانم ربکا معتقد است که سالوادور ممکن است ایزابل را به جایی برده باشد تا بتواند او را بکشد و ثروت او را بدست آورد ، بنابراین او و خدمتکار والتر به پلیس اطلاع می دهند. پلیس پدرو و ایزابل را تعقیب می کند. ایزابل به پدرو می گوید که دیگر نمی خواهد از او جدا شود ، بنابراین ماشین را به داخل رودخانه می اندازد.
wiki: سفری دیگر