[ویکی نور] سفرنامه ناصری، اثر ناصرالسلطنه (میرزا نصرالله طباطبایی دیبا)، به تحقیق و تصحیح رسول جعفریان، کتابی است به زبان فارسی با موضوع تاریخ و جغرافیا و سفرنامههای ایرانی. این اثر حاوی سفرنامه مکه نویسنده و سفرش به فرنگ بههمراه مظفرالدین شاه قاجار است که هر دو در یک سال انجام شده است. وجه اهمیت این اثر را در توصیفات نویسنده از جاهای دیدنی فرنگ و همچنین مقایسههای غیر مستقیم او از دو فرهنگ غربی و کشورهای اسلامی آن موقع (مانند ایران و حجاز) و توصیفات بدیع و جدید او از بادیهنشینان حجاز میتوان یافت.
اثر، دارای مقدمه مصحح و محتوای مطالب در چهار فصل است.
در مقدمه محق کتاب، درباره کلیت سفرنامه ناصرالسلطنه چنین آمده است: «مؤلف مانند برخی دیگر از رجال قاجاری، در پی انفصال از خدمت و مغضوب شدن که ترس از کشته شدن هم در آن وجود داشته، عزیمت حج کرده است. جالب است که مانند همین رخداد، سال پیش از آن، برای امینالدوله که منصب صدراعظمی را داشت پیش آمد. پس از امینالدوله، امینالسلطان صدراعظم شد و به نوشته نویسنده ما، در اندیشه گرفتن قرضه از روسیه برآمد. نویسنده، با این امر مخالفت کرده، نامهای به مظفرالدین شاه نوشته، اما شاه پاسخ تندی به وی داده است: «دستخط مبارک: عریضه شما ملاحظه شد. بهواسطه غرض با صدراعظم میخواهید این قرض که زندگی مملکت به اوست، نشود. کسی از شما رأی نمیخواهد». این برخورد، دولت را تحریض کرد تا میرزا نصرالله را متهم به سوء استفاده مالی کرده، به مصادره بخشی از اموالش بپردازد. وی نیز در جریان سفری که به قم داشت، تصمیم گرفت تا به حج برود. از شاه اجازه خواست. ابتدا شاه مخالفت کرد، اما پس از اصرار، با رفتن وی موافقت شد. وی از تهران به سمت قزوین و از آنجا به رشت و انزلی رفته، سپس با کشتی به بادکوبه عزیمت کرد. آنگاه مسیر را تا تفلیس ادامه داده، به استانبول رفت. در آنجا علاءالملک عموی وی، سفیر بود. مدتی در استانبول ماند، سپس به اسکندریه و قاهره رفت، پس از گشتوگذار، از طریق اسماعیلیه و سوئز به ینبع رفت. از آنجا با شتر و کجاوه به مدینه مشرف شده، پس از اقامت چند روزه به مکه عزیمت کرد. پس از انجام حج، به جده آمده، از آنجا به هدف دیدن شامات و بیتالمقدس، به بیروت و بعلبک رفت. در این وقت، پیغام مظفرالدین شاه به وی رسید که او را در سفرنامه فرنگ همراهی کند. این زمان شاه که در مسیر فرنگ بود، میرزا نصراللهخان از بیروت به استانبول آمده، از آنجا به بلغارستان رفت و در نهایت به شاه پیوست. از اینجا بخش دوم سفرنامه رقم میخورد که همراهی او با مظفرالدین شاه در گردش کشورهای اروپایی و روسیه تا بازگشت به تبریز و سپس تهران است».
یکی از جهات اهمیت این سفرنامه این است که در واقع حاوی دو سفرنامه (سفرنامه فرنگ و سفرنامه مکه) در یک سال است. «مقایسه این دو سفرنامه و در واقع، مقایسه تعریف و توصیفی که وی از زندگی اقتصادی، اجتماعی و تمدنی دو جامعه متفاوت دارد، بسیار جالب و قابل توجه است. وی در سفرنامه مکه، بهویژه آنچه از پیاده شدن در بندر ینبع تا سوار کشتی شدن در جده مینویسد با آنچه که وی از زندگی اروپایی از رفتن به بلغارستان تا بازگشت به دربند و از آنجا به تبریز نوشته، بسیار مهم و قابل توجه است. نویسنده خود به این مقایسه توجه دارد و اگرچه بهصورت مستقیم و صریح مقایسه نمیکند، اما توصیفات او در هر دو بخش، دقیقا زمینه یک مقایسه جدی را فراهم میکند».
از دیگر وجوه این سفرنامه میتوان به این اشاره کرد که نویسنده به دلیل همراهی با شاه در یک سفر رسمی، توانسته بسیاری از نقاط دیدنی را دیده و گزارش کند. هرچند این سفرنامه نکته سیاسی خاصی ندارد، اماچون نویسنده از درباریان قاجاری بوده، گزارش وی میتواند نشاندهنده دیدگاه حاکمان قاجاری در نخستین سفر فرنگ مظفرالدین شاه قاجار باشد.
«اهمیت دیگر آن، جدای از وصف آنچه دیده، قضاوتهای خود نویسنده است. وی از یک خانواده اشرافی روحانی و درعینحال خود دولتمردی قاجاری، در یک مقطع زمانی بسیار مهم، یعنی دوره تغییر بوده است. او تجربه نظام سیاسی داخله ایران را داشته، با اوضاع اقتصادی و وضع درآمدها و هزینهها آشنا بوده و پس از دیدن تمدن غرب، مجبور به اظهار نظر و مقایسه تمدنی میان ایران و اروپا شده است. در اینجاست که نکات قابل تأملی را مطرح کرده و بهویژه روی بحث عقبماندگی و تفاوتها، تأکید ویژه دارد».
اثر، دارای مقدمه مصحح و محتوای مطالب در چهار فصل است.
در مقدمه محق کتاب، درباره کلیت سفرنامه ناصرالسلطنه چنین آمده است: «مؤلف مانند برخی دیگر از رجال قاجاری، در پی انفصال از خدمت و مغضوب شدن که ترس از کشته شدن هم در آن وجود داشته، عزیمت حج کرده است. جالب است که مانند همین رخداد، سال پیش از آن، برای امینالدوله که منصب صدراعظمی را داشت پیش آمد. پس از امینالدوله، امینالسلطان صدراعظم شد و به نوشته نویسنده ما، در اندیشه گرفتن قرضه از روسیه برآمد. نویسنده، با این امر مخالفت کرده، نامهای به مظفرالدین شاه نوشته، اما شاه پاسخ تندی به وی داده است: «دستخط مبارک: عریضه شما ملاحظه شد. بهواسطه غرض با صدراعظم میخواهید این قرض که زندگی مملکت به اوست، نشود. کسی از شما رأی نمیخواهد». این برخورد، دولت را تحریض کرد تا میرزا نصرالله را متهم به سوء استفاده مالی کرده، به مصادره بخشی از اموالش بپردازد. وی نیز در جریان سفری که به قم داشت، تصمیم گرفت تا به حج برود. از شاه اجازه خواست. ابتدا شاه مخالفت کرد، اما پس از اصرار، با رفتن وی موافقت شد. وی از تهران به سمت قزوین و از آنجا به رشت و انزلی رفته، سپس با کشتی به بادکوبه عزیمت کرد. آنگاه مسیر را تا تفلیس ادامه داده، به استانبول رفت. در آنجا علاءالملک عموی وی، سفیر بود. مدتی در استانبول ماند، سپس به اسکندریه و قاهره رفت، پس از گشتوگذار، از طریق اسماعیلیه و سوئز به ینبع رفت. از آنجا با شتر و کجاوه به مدینه مشرف شده، پس از اقامت چند روزه به مکه عزیمت کرد. پس از انجام حج، به جده آمده، از آنجا به هدف دیدن شامات و بیتالمقدس، به بیروت و بعلبک رفت. در این وقت، پیغام مظفرالدین شاه به وی رسید که او را در سفرنامه فرنگ همراهی کند. این زمان شاه که در مسیر فرنگ بود، میرزا نصراللهخان از بیروت به استانبول آمده، از آنجا به بلغارستان رفت و در نهایت به شاه پیوست. از اینجا بخش دوم سفرنامه رقم میخورد که همراهی او با مظفرالدین شاه در گردش کشورهای اروپایی و روسیه تا بازگشت به تبریز و سپس تهران است».
یکی از جهات اهمیت این سفرنامه این است که در واقع حاوی دو سفرنامه (سفرنامه فرنگ و سفرنامه مکه) در یک سال است. «مقایسه این دو سفرنامه و در واقع، مقایسه تعریف و توصیفی که وی از زندگی اقتصادی، اجتماعی و تمدنی دو جامعه متفاوت دارد، بسیار جالب و قابل توجه است. وی در سفرنامه مکه، بهویژه آنچه از پیاده شدن در بندر ینبع تا سوار کشتی شدن در جده مینویسد با آنچه که وی از زندگی اروپایی از رفتن به بلغارستان تا بازگشت به دربند و از آنجا به تبریز نوشته، بسیار مهم و قابل توجه است. نویسنده خود به این مقایسه توجه دارد و اگرچه بهصورت مستقیم و صریح مقایسه نمیکند، اما توصیفات او در هر دو بخش، دقیقا زمینه یک مقایسه جدی را فراهم میکند».
از دیگر وجوه این سفرنامه میتوان به این اشاره کرد که نویسنده به دلیل همراهی با شاه در یک سفر رسمی، توانسته بسیاری از نقاط دیدنی را دیده و گزارش کند. هرچند این سفرنامه نکته سیاسی خاصی ندارد، اماچون نویسنده از درباریان قاجاری بوده، گزارش وی میتواند نشاندهنده دیدگاه حاکمان قاجاری در نخستین سفر فرنگ مظفرالدین شاه قاجار باشد.
«اهمیت دیگر آن، جدای از وصف آنچه دیده، قضاوتهای خود نویسنده است. وی از یک خانواده اشرافی روحانی و درعینحال خود دولتمردی قاجاری، در یک مقطع زمانی بسیار مهم، یعنی دوره تغییر بوده است. او تجربه نظام سیاسی داخله ایران را داشته، با اوضاع اقتصادی و وضع درآمدها و هزینهها آشنا بوده و پس از دیدن تمدن غرب، مجبور به اظهار نظر و مقایسه تمدنی میان ایران و اروپا شده است. در اینجاست که نکات قابل تأملی را مطرح کرده و بهویژه روی بحث عقبماندگی و تفاوتها، تأکید ویژه دارد».
wikinoor: سفرنامه_ناصری