سفر قهرمان یک الگوی کلی است که ادعا می شود بیشتر اسطوره های جهان بر اساس آن پی ریزی شده اند. این الگو نخستین بار، توسط جوزف کمبل در کتاب «قهرمان هزار چهره» ( ۱۹۴۹ ) معرفی شد و پس از آن مورد نقد و بررسی قرار گرفت و در بعضی از آثار سینمایی استفاده شد.
کمبل برای این الگو، هفده مرحله یاد می کند؛ اما بیشتر اسطوره ها تمام این مراحل را دارا نیستند و بعضی فقط روی یکی از این مراحل تمرکز دارند.
این هفده مرحله، ذیل سه مرحلهٔ کلی «جدایی»، «تشرف» و «بازگشت» جای می گیرند. در مرحلهٔ جدایی، قهرمان از دنیای عادی به دنیای ناشناخته ها سفر می کند، مرحلهٔ تشرف، شرح ماجراهای او در دنیای ناشناخته هاست و بالاخره در مرحلهٔ بازگشت، او دوباره به دنیای عادی بر می گردد. [ ۱] [ ۲]
اتو رانک، در کتاب «اسطورهٔ تولد قهرمان» بر اساس نظریات زیگموند فروید، مدعی شد که اسطوره مختص افراد روان رنجور است که نتوانسته اند به طور کامل امیال دوران کودکی خود را سرکوب کنند، در نتیجه همچنان نفرت به پدر و میل جنسی به مادر در آن ها وجود دارد، اما از آن جا که نمی توانند این امیال را به طور مستقیم ابراز کنند، از ابزار اسطوره استفاده می کنند، تا با همذات پنداری با قهرمان اسطوره، به طور غیر مستقیم تا حدودی این امیال را ارضا کنند.
بر همین اساس رانک مدعی شد که تمامی اسطوره ها الگوی مشترکی دارند که مربوط به نیمهٔ نخست زندگی قهرمان و ماجرای تولد و بلوغ اوست: قهرمان والدینی والامقام دارد، پیشگویی می شود که تولدش برای پدر ( یا شخصیت پدرمانند ) خطراتی دارد؛ در نتیجه پدر نوزاد را رها می کند تا بمیرد، اما حیوانات یا افرادی فقیر او را پرورش می دهند. وقتی بزرگ شد باز می گردد، پدرش را به انتقام می کُشد و به مقامی بلند می رسد. در این الگو، کشتن پدر در حقیقت نمادی است از نفرت ناخودآگاه اسطوره پرداز و مخاطبان اسطوره از پدر، بر سر تصاحب مادر.
در مقابل این نظریه، کارل گوستاو یونگ بیان کرد که اسطوره ها دو دسته اند:
• اسطوره های مربوط به نیمهٔ نخست عمر، که به رابطه قهرمان و والدین می پردازد، و می خواهند سیر جدا شدن کودک از ناخودآگاه و شکل گیری خودآگاه که معطوف به جهان بیرونی است را نشان دهند.
• اسطوره های مربوط به نیمهٔ دوم عمر، که می خواهند سیر پیوستن مجدد فرد بزرگسال به ناخودآگاه، و رسیدن به توازن میان جهان بیرون و درون را نشان دهند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفکمبل برای این الگو، هفده مرحله یاد می کند؛ اما بیشتر اسطوره ها تمام این مراحل را دارا نیستند و بعضی فقط روی یکی از این مراحل تمرکز دارند.
این هفده مرحله، ذیل سه مرحلهٔ کلی «جدایی»، «تشرف» و «بازگشت» جای می گیرند. در مرحلهٔ جدایی، قهرمان از دنیای عادی به دنیای ناشناخته ها سفر می کند، مرحلهٔ تشرف، شرح ماجراهای او در دنیای ناشناخته هاست و بالاخره در مرحلهٔ بازگشت، او دوباره به دنیای عادی بر می گردد. [ ۱] [ ۲]
اتو رانک، در کتاب «اسطورهٔ تولد قهرمان» بر اساس نظریات زیگموند فروید، مدعی شد که اسطوره مختص افراد روان رنجور است که نتوانسته اند به طور کامل امیال دوران کودکی خود را سرکوب کنند، در نتیجه همچنان نفرت به پدر و میل جنسی به مادر در آن ها وجود دارد، اما از آن جا که نمی توانند این امیال را به طور مستقیم ابراز کنند، از ابزار اسطوره استفاده می کنند، تا با همذات پنداری با قهرمان اسطوره، به طور غیر مستقیم تا حدودی این امیال را ارضا کنند.
بر همین اساس رانک مدعی شد که تمامی اسطوره ها الگوی مشترکی دارند که مربوط به نیمهٔ نخست زندگی قهرمان و ماجرای تولد و بلوغ اوست: قهرمان والدینی والامقام دارد، پیشگویی می شود که تولدش برای پدر ( یا شخصیت پدرمانند ) خطراتی دارد؛ در نتیجه پدر نوزاد را رها می کند تا بمیرد، اما حیوانات یا افرادی فقیر او را پرورش می دهند. وقتی بزرگ شد باز می گردد، پدرش را به انتقام می کُشد و به مقامی بلند می رسد. در این الگو، کشتن پدر در حقیقت نمادی است از نفرت ناخودآگاه اسطوره پرداز و مخاطبان اسطوره از پدر، بر سر تصاحب مادر.
در مقابل این نظریه، کارل گوستاو یونگ بیان کرد که اسطوره ها دو دسته اند:
• اسطوره های مربوط به نیمهٔ نخست عمر، که به رابطه قهرمان و والدین می پردازد، و می خواهند سیر جدا شدن کودک از ناخودآگاه و شکل گیری خودآگاه که معطوف به جهان بیرونی است را نشان دهند.
• اسطوره های مربوط به نیمهٔ دوم عمر، که می خواهند سیر پیوستن مجدد فرد بزرگسال به ناخودآگاه، و رسیدن به توازن میان جهان بیرون و درون را نشان دهند.
wiki: سفر قهرمان