ریشه مفهومی ادیان ابراهیمی ( یهودیت و مسیحیت و اسلام ) : آدم ( با حروف لاتین به شکل Adam با تلفظ آدام به زبان های غربی ) در اصل و ریشه یعنی در زبان و فرهنگ قوم سومر یک بینش و باور حقیقی بوده به معنای زیر: دَم آسمانی که در کلیه جهات مکانی و بیمکانی بسوی بیکرانی و بیشماری و در طول زمان و بیزمانی بسوی آینده ی بی پایان، گرمای زندگی بخش آن هرگز به سردی نمی گراید و شعله های آتش آن خاموش نمی شوند. این بینش حقیقی قبل از تولد نوح موجود بوده و والدین وی نام فرزند خود را در رقابت با آن به شکل نوآه ( Noah ) انتخاب نموده که به معنای آه یا دَم نو بوده و میباشد. هفت فرامان نوح به تعداد رنگ های رنگین کمان سمبل یا نشان عهد و پیمان با نوح در پایان طوفان افسانه ای حامل این حقیقت بوده که در پشت پرده ظاهر عدد ۷ یک یا چند راز ژرف نهفته است که توسط خود نوح کشف نگردیده. نام آبراهام با حروف لاتین به شکل Abraham در اصل و ریشه از سه کلمه فارسی به شکل زیر ساخته شده: Ab rah am با تلفظ آب راه ام. از زبان پدر یا مادر ( به احتمال قوی در دوران پدر سالاری از زبان و دیدگاه پدر ) به معنای آبِ راه یا توشه نوشیدنی راهِ من بوده. لذا تعریف و تفسیر این نام به معنای پدر اقوام ( به ویژه اقوام یهود و عرب ) یک خطای بزرگ، بنیادی و جبران ناپذیر بوده و میباشد. نام وی در دوران کودکی و نوجوانی به شکل اَبرام با حروف لاتین Abram از دو کلمه فارسی به شکل زیر ساخته شده : Abr am با تلفظ اَبر ام. این نام در زبان و از دیدگاه پدر ( و یا مادر ) به معنای زیر بوده : ابرِ من ( ابر سایه و باران بخش من ) . واژه های مفرد و جمع عبری و عبرانیان در اصل و ریشه به شکل اَبری و اَبرانیان تلفظ و بیان میشده اند. لذا اهمیت پدیده ابر در دین قوم یهود ریشه در معنای نام ابراهیم در دوران کودکی و نوجوانی داشته و دارد، بدون اینکه ادیبان و شاعران و حکیمان و عارفان قوم یهود منجمله خود موسا ( موسی ) و ایسا
... [مشاهده متن کامل]
( عیسی ) به معنا و ریشه آن یعنی اهمیت داشتن ابر پی برده بوده باشند. نام فرزند اول ابراهیم با هاجر کنیز مصری سرا و سارای وی با حروف لاتین به شکلIsmael در اصل و ریشه یعنی به زبان ابراهیم و هاجر به دو شکل زیر تلفظ و بیان میشده: یکی ایس ما اِل و دیگری ایس ما ایل، اولی به معنای : این است اِل ما. و دیگری به معنای:
این است ایل ما. واژه el در زبان و فرهنگ دو قوم کنعانی ( kanaani : کانا آنی و کانا آن به معنای خانه ی آن : ضمیر دوم شخص مفرد آن ( An ) نام خدای پدر بوده در زبان و فرهنگ قوم سومر ) نام خدا بوده که در اصل ریشه در عنوان یا نام قوم ایلام ( Elam با دو تلفظ و معنا؛ اِل آم به معنای خدای عام و دیگری ایل عام ) داشته. El یا el بعدا در زبان آرامی به eli با تلفظ اِلی تحول یافته و در کنار اله یکی از دو نام خدا گردیده بخصوص در زبان ماریا ( مریم ) و یوسف و ایسا و آبّا ( Abba یا Baba ) و اجدادشان. نام فرزند دوم ابراهیم با سارا ( Issac , Isaak ) در اصل و ریشه یعنی به زبان ابراهیم و سارا به شکل زیر تلفظ و بیان میشده: ایساّک به شکل ایسا اک به معنای ایسای کوچک. لذا تعریف و تفسیر این نام به معنای آنکه خندید نه تنها خطا و اشتباه بلکه بسی گمراه کننده بوده و میباشد. Isa با تلفظ ایسا در اصل و ریشه یعنی به زبان اجداد ابراهیم و خود وی به شکل ای سا مخفف این سا تلفظ میشده. از دیدگاه آنان ضمیر دوم شخص مفرد این، اشاره به یک فرد انسانی نداشته بلکه هر موجود و پدیده ی غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی اشاره داشته است. از دیدگاه مقعول و منطقی امروز و آینده به معنای یکی بودن خدا و جهان ؛ یکی بودن آفریدگار کائنات و خود کائنات؛ یکی بودن خالق و مخلوق ؛ یکی بودن علت و معلول ( علت کل و اثر آن برخود و در خود ) ؛ یکی بودن عالم غیب و امر و ملکوت و عالم شهود و خلق و ملک به شکل باطن و ظاهر ؛ یکی بودن واجب الوجود و ممکن الوجود و خیلی مثال های دیگر از این قبیل. به زبان ساده و روزمره میتوان بیان داشت و گفت که غیر از خدای حقیقی و واقعی، بیکران و بینهایت هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی وجود ندارد و نمیتواند وجود داشته باشد. اشاره به تلفظ ریشه ای و معنای اصلی همه نام انسان ها و سرزمین ها و فرمانرویان مندرج در سه کتاب به اصطلاح آسمانی - وحیانی این سه دین خارج از حوصله این کامنت کوتاه یا این پیامک میباشد.
آیه قرآنی به صورت : هو الاول، الوسط و الاآخر، هوالظاهر و الباطن در مورد تعریف چیستی و کیستی خدا، حقیقت را بیان داشته. البته طوریکه مطلع هستیم در این آیه لفظ یا کلمه الوسط از قلم افتاده، حال عمدا یا سهوا.
خدای حقیقی و واقعی اول ، وسط ، آخر، ظاهر و باطن همه چیز و همه کس است چه شهودی و چه غیبی.
... [مشاهده متن کامل]
( عیسی ) به معنا و ریشه آن یعنی اهمیت داشتن ابر پی برده بوده باشند. نام فرزند اول ابراهیم با هاجر کنیز مصری سرا و سارای وی با حروف لاتین به شکلIsmael در اصل و ریشه یعنی به زبان ابراهیم و هاجر به دو شکل زیر تلفظ و بیان میشده: یکی ایس ما اِل و دیگری ایس ما ایل، اولی به معنای : این است اِل ما. و دیگری به معنای:
این است ایل ما. واژه el در زبان و فرهنگ دو قوم کنعانی ( kanaani : کانا آنی و کانا آن به معنای خانه ی آن : ضمیر دوم شخص مفرد آن ( An ) نام خدای پدر بوده در زبان و فرهنگ قوم سومر ) نام خدا بوده که در اصل ریشه در عنوان یا نام قوم ایلام ( Elam با دو تلفظ و معنا؛ اِل آم به معنای خدای عام و دیگری ایل عام ) داشته. El یا el بعدا در زبان آرامی به eli با تلفظ اِلی تحول یافته و در کنار اله یکی از دو نام خدا گردیده بخصوص در زبان ماریا ( مریم ) و یوسف و ایسا و آبّا ( Abba یا Baba ) و اجدادشان. نام فرزند دوم ابراهیم با سارا ( Issac , Isaak ) در اصل و ریشه یعنی به زبان ابراهیم و سارا به شکل زیر تلفظ و بیان میشده: ایساّک به شکل ایسا اک به معنای ایسای کوچک. لذا تعریف و تفسیر این نام به معنای آنکه خندید نه تنها خطا و اشتباه بلکه بسی گمراه کننده بوده و میباشد. Isa با تلفظ ایسا در اصل و ریشه یعنی به زبان اجداد ابراهیم و خود وی به شکل ای سا مخفف این سا تلفظ میشده. از دیدگاه آنان ضمیر دوم شخص مفرد این، اشاره به یک فرد انسانی نداشته بلکه هر موجود و پدیده ی غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی اشاره داشته است. از دیدگاه مقعول و منطقی امروز و آینده به معنای یکی بودن خدا و جهان ؛ یکی بودن آفریدگار کائنات و خود کائنات؛ یکی بودن خالق و مخلوق ؛ یکی بودن علت و معلول ( علت کل و اثر آن برخود و در خود ) ؛ یکی بودن عالم غیب و امر و ملکوت و عالم شهود و خلق و ملک به شکل باطن و ظاهر ؛ یکی بودن واجب الوجود و ممکن الوجود و خیلی مثال های دیگر از این قبیل. به زبان ساده و روزمره میتوان بیان داشت و گفت که غیر از خدای حقیقی و واقعی، بیکران و بینهایت هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی وجود ندارد و نمیتواند وجود داشته باشد. اشاره به تلفظ ریشه ای و معنای اصلی همه نام انسان ها و سرزمین ها و فرمانرویان مندرج در سه کتاب به اصطلاح آسمانی - وحیانی این سه دین خارج از حوصله این کامنت کوتاه یا این پیامک میباشد.
آیه قرآنی به صورت : هو الاول، الوسط و الاآخر، هوالظاهر و الباطن در مورد تعریف چیستی و کیستی خدا، حقیقت را بیان داشته. البته طوریکه مطلع هستیم در این آیه لفظ یا کلمه الوسط از قلم افتاده، حال عمدا یا سهوا.
خدای حقیقی و واقعی اول ، وسط ، آخر، ظاهر و باطن همه چیز و همه کس است چه شهودی و چه غیبی.