strain (فعل)کج کردن، خسته کردن، صاف کردن، پالودن، پیچ دادن، سفت کشیدن، مشمئز شدن، کش دادن، زور زدن، زودبکار بردن، زیاد کشیدن، کوشش زیاد کردنfrap (فعل)زدن، کوبیدن، محکم بستن، سفت بستن، سفت کشیدن