سفارش

/sefAreS/

مترادف سفارش: تأکید، توصیه، اندرز، نصیحت، وصیت، دستور، فرمان، فرمایش، درخواست

برابر پارسی: سپارش

معنی انگلیسی:
recommendation, enjoinment, instruction, order

لغت نامه دهخدا

سفارش. [ س ِ رِ ] ( اِمص ) سپارش. اسم مصدر از سپاردن ، سپردن. توصیه در نگاهداری و محافظت چیزی یا اجرای امری. ( فرهنگ فارسی معین ). سپارش و شفاعت. ( آنندراج ). || دستور دادن. فرمایش. || ( اِ ) دستور. فرمان. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

سپارش، دستور، فرمان، دستوربرای انجام دادن کاری
( اسم ) ۱ - توصیه در نگاهداری و محافظت چیزی یا اجرای امری . ۲ - دستور دادن فرمایش . ۳ - ( اسم ) دستور فرمان . جمع سفارشات ( به سیاق عربی ) .

فرهنگ معین

(س رِ ) (اِمص . ) ۱ - دستور دادن . ۲ - دستور برای انجام کار یا نگهداری از چیزی .

فرهنگ عمید

دستور برای انجام دادن کاری یا نگه داری چیزی، دستور، فرمان.

واژه نامه بختیاریکا

سهدی

مترادف ها

order (اسم)
سامان، ساز، امر، سیاق، دسته، ترتیب، نظم، ارایش، انجمن، حواله، خط، دستور، فرمان، نوع، مقام، صنف، زمره، رسم، ارجاع، فرمایش، ضابطه، ردیف، رتبه، امریه، انتظام، ایین، سفارش، طرز قرار گیری، راسته، نظام، ایین و مراسم، فرقهیاجماعت مذهبی، گروه خاصی، دسته اجتماعی، درمان

instruction (اسم)
دستورالعمل، راهنمایی، فرمان، اموزش، سفارش

فارسی به عربی

اطراء
( سفارش (دادن ) ) طلب رسمی

پیشنهاد کاربران

" سختی ":سفارش.
به لری سفارش را ( سختی ) می گویند.
سفارش: سفارش کردن، سپاردن، توصیه ، وصیت
۱ - درخواست کردن به دیگر ی تا کاری را انجام دهد یا چیزی یا مالی را نگاه داری کند
۲ - امر کردن یا به دیگر ی فرمودن تا کاری انجام دهد یا چیز یا مالی را نگاه داری کند
۳ - امردبودن یا درخواست بودن بر حسب مقام گویند متفاوت است
در پاسخ به جناب اورخان رحمتلو :
1 - سفارش از واژه سپردن گرفته شده و فارسی است
2 - ایسمارلاماق در ترکی از سفارش فارسی گرفته شده و فارسی است
خواست
به معنی وصیت، دستور، فرمان می باشد
https://www. testfa. com/quiz
سفارش در ترکی میشود ===ایسمارلاماق ، و تاپشیرماق
مهران جان سوز سواریج سفارش نیست بلکه پرسش برای سفارش است ؛
سواریج از سورماق یعنی پرسیدن
اگر در کلمه سراغ راجب سورایج که تلفظ محلی سورشماق و سورماق هست
...
[مشاهده متن کامل]

اگر شما از منظر اینکه پرسیدن میشود بگید درسته ولی ( سفارش ) فارسی هست
نتیجه ؛؛
■ ترکی سفارش میشه =ایسمارلاما و تاپشیرما از تاپشیرماق یعنی جا نگه داشتن
■ فارسی سفارش ( سپارش معرب ) میشه سپارش از سپردن یعنی جا نگه
داشتن

سفارش در ترکی میشود ===ایسمارلاماق ، و تاپشیرماق
مهران جان سوز سواریج سفارش نیست بلکه پرسش برای سفارش است ؛
سواریج از سورماق یعنی پرسیدن
اگر در کلمه سراغ راجب سورایج که تلفظ محلی سورشماق و سورماق هست
اگر شما از منظر اینکه پرسیدن میشود بگید درسته ولی ( سفارش ) فارسی هست
در رویه های ( 3 ) ، ( 61 ) ، ( 75 ) ، ( 137 ) از نبیگِ ( ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) ) به نویسندگی مک کنزی درباره واژه ( سپردن ) و دگرریختهای آن ( با پیشوندها ) چنین آمده است:
و در رویه ( 61 ) از نبیگِ نامبرده درباره واژه ( اوباردن:فروبردن، بلعیدن ) نیز آمده است:
سفارشسفارشسفارشسفارشسفارش
واکاوی واژه سپردن /سفارش :
اُسپاردن یا اُسپوردن از یک بخشِ پیشوندی و یک بخشِ کارواژه می باشد:
بخش نخست: ( سِ یا اُس ) :پیشوندِ جدایی ناپذیر در زبان پارسی است که به معنای ( بیرون، به بیرون ) می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

بخش کارواژه: پاردن یا پوردن در زبان پارسی کنونی به دیسه ی ( بردن ) در آمده است.
بمانند واژه ی ( اوپارتَن یا اوباردن ) که در زبان پهلوی به معنای ( فروبردن، بلعیدن ) بوده و همانطور که می دانیم ( او ) در زبان پهلوی همان ( فرو ) است و ( پاردن ) همان ( بردن ) است.

این واژه برگرفته از واژگان پارسی باستان و اوستایی و پهلوی است ( سپاردن، اسپاردن، سپردن ) :
اوستایی:SPARAITI
پارسی باستان: ASPARA، SPAR
پهلوی:سپوردن، اسپار، اُسپوردن، اسپورتن و. . .
Place order
وصیت
واژه سفارش=
سفارش در فارسی در اصل معرب شده سپارش هست
مثل ( ژوپین_پیل_پادافره_سپید و . . . . )
سپارش از بن مضارع سپردن به اضافه ش بدست میاد
سپردن/ امر=بسپار/بن مضارع=سپار
و ش به اضافه بن مضارع در دستور زبان فارسی واژه سازی میکنه مثل=
...
[مشاهده متن کامل]

فرورانش
گردش
نرمش
ورزش
که تمامی این واژگان با افزودن ش به بن مضارع ساخته شدند
دروغ گفتن از روی تعصب به مراتب بدتر از جهله
و مطمئنا دعوی شما بیش از نقل قولی از پانترک ها نیست
جهل شما از روی حمق نیست، بلکه از روی تعصبی هست که سبب میشه با چشمان بسته پیروی کنید
باتشکر

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس