سفاح
مترادف سفاح: خونریز، سفاک ، بخشنده ، سخنور، فصیح | زنا، رابطه نامشروع
متضاد سفاح: عطوف، باعاطفه، رحیم، لئیم
لغت نامه دهخدا
سفاح. [ س َف ْ فا ] ( ع ص ) مرد بسیارعطا و فصیح و قادر بر سخن. ( غیاث ) ( آنندراج )( منتهی الارب ). آنکه قادر باشد بر سخن گفتن. ( مهذب الاسماء ). || خونریز. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). خونریزنده. سفاک. ( مهذب الاسماء ).
سفاح. [ س َف ْفا ] ( اِخ ) رجوع به عبداﷲبن محمدبن علی بن عبداﷲبن عباس شود.
فرهنگ فارسی
بسیارریزنده، خونریز، بسیاربخشنده، فصیح سخنور
( صفت ) ۱ - خونریز . ۲ - بسیار بخشنده . ۳ - سخنود فصیح و بلیغ .
مرد بسیار عطا و فصیح و قادر بر سخن . یا خونریز . خونریزنده . سفاک .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. خون ریز.
۳. بسیاربخشنده.
۴. فصیح و سخنور.
۱. زنا کردن.
۲. خون ریزی.
پیشنهاد کاربران
سَفّاح واژه ای است عربی به معنی خون ریز که قاتل و آدمکش هم میشه معنا کرد
خونریز، تشنه خون، خون آشام، خونخوار، سفاک، آدمکش بی رحم
خونریز، تشنه خون، خون آشام، خونخوار، سفاک، آدمکش بی رحم
سفاح القربی ؛ یعنی زنای با محارم
سفاح ( بر وزن کتاب ) به معنی زنا می باشد و در اصل از سفح به معنی ریزش آب و یا اعمال بیهوده و بی رویه گرفته شده است . قرآن آن را کنایه از آمیزش نامشروع گرفته است .
السلام علیکم!
ما سفاح تخلص ایښی دی دا تخلص په ځان کیښودل جواز لری کنه؟
ما سفاح تخلص ایښی دی دا تخلص په ځان کیښودل جواز لری کنه؟