سفائن. [ س َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ سفینة. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) ( غیاث ) ( دهار ) : بفرمود تا جواری و منشآت و مراکب و سفائن را تربیت سازد. ( بدایعالزمان فی وقایع کرمان ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع سفینه . ۱ - کشتی ها . ۲ - دفاتر بیاضها . جمع سفینه .