[ویکی نور] احمد سعیدی از جمله نویسندگانی است که زندگینامه خود را به رشته تحریر درآورده است. آنچه در ذیل می آید زندگینامه خود نوشت اوست:
«آنچه از تاریخ تولدم در شناسنامه درج شده، اول خرداد سال 1346ش است لکن تاریخ دقیق آن به فرموده مادر گرامی ام بیست وسوم ماه مبارک رمضان آن سال می باشد. در شهر تاریخی بسطام که اکنون از توابع شهرستان شاهرود محسوب می شود. دوره های دبستان و راهنمایی و دبیرستان را در شهر خودم و در جوار بارگاه امام زاده محمد فرزند امام جعفر صادق(ع) گذراندم. در ابتدای دوره دبیرستان علاقمند به حوزه و روحانیت شدم و با دو سه نفر از دوستان به حوزه علمیه شاهرود مراجعه کردم ولی به فرمایش پدر گرامی ام که فعلاً مدرک دیپلم را اخذ کن و سپس به حوزه برو، به دبیرستان برگشتم. لکن همزمان و به طور پراکنده در مدرسه علمیه شاهرخیه بسطام که بسیار باقدمت است در خدمت حضرت حجت الاسلام و المسلمین مرحوم حاج شیخ عبدالرسول حسنی و چند نفر از دوستان طلبه به فراگیری جامع المقدمات مشغول شدم و یکی دو تابستان را هم در حجره آن مدرسه ساکن بودم.
همزمان با دوره دبیرستان، مسئله مهم تجاوز صدام به انقلاب اسلامی و دفاع مقدس پیش آمد که طبق وظیفه دینی و ملی خود و برای دفاع از اسلام و انقلاب و میهن اسلامی، به فرمان امام خمینی عزیز، طی چهار مرحله توفیق حضور در جبهه را داشتم و بهترین دوره عمرم را و شیرین ترین لحظه های زندگی ام را سپری کردم که هیچگاه فراموش نخواهم کرد؛ چه در سرمای کردستان و چه در گرمای خوزستان، در آن حال و هوای ملکوتی و در کنار رزمندگان اسلام و با دوستان شهیدم که همیشه به یادشان هستم. تا آن گاه که بعد از عملیات بدر و در جاده خندق از جزایر مجنون، جانباز شدم. با ادامه تحصیل و اخذ دیپلم، دوباره هوای حوزه و طلبگی را کردم. این بار به قم آمدم، امتحان دادم و پذیرفته شدم؛ ولی چون در امتحان کنکور هم شرکت کرده بودم و در سهمیه جانبازان رتبه ده را آوردم، به فرموده پدر و مادرم در سال 1366ش به دانشگاه رفتم، رشته حقوق قضایی دانشگاه شیراز؛ البته در دانشگاه امام صادق(ع) تهران هم قبول شده بودم که یک ماه هم در آنجا مشغول تحصیل بودم. به هر حال در دانشگاه شیراز و در کنار دروس آنجا با یکی از دوستان طلبه به نام جناب آقای رستگار که در حوزه شیراز و دانشجو هم بود آشنا شدم و مشغول کتاب سیوطی گردیدم. تا اینکه در سال 70، از شیراز مرخص شدم. النهایه در سال 71-70 و پس از اخذ مدرک لیسانس، به قم آمدم و به آرزوی دیرینه ام رسیدم و رسماً طلبه حوزه علمیه قم شدم و در مدرسه ای که اکثر طلاب آن جانباز بودند و به همت جناب حجت الاسلام دکتر ساریخانی و کمک بنیاد جانبازان و همکاری حوزه تأسیس شده بود، مستقر شدم. دروس مقدمات: دروس صرف و نحو و ادبیات عرب و منطق و لمعه و اصول را تقریباً هر سال دو پایه در مدرسه علمیه جانبازان در محضر اساتید بزرگوار گذراندم.
دروس سطح مکاسب و رسائل و کفایه را نزد حضرات بزرگوار: استاد مرحوم فاضل هرندی، استاد نکونام، استاد خسروشاهی، استاد اعتمادی گذراندم.
دروس خارج فقه و اصول خود را نیز از محضر آیات عظام استفاده نمودم: در محضر حضرات آیات سبحانی، فاضل لنکرانی، تبریزی، جوادی آملی و وحید خراسانی. بیش از ده سال درس تفسیر حضرت آیت الله جوادی آملی، البته به طور پراکنده. دروس خارج حضرت حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد عابدی که از سال 1386 تا کنون ادامه دارد. درس خارج فقه (حج و مکاسب محرمه) آیت الله محمدی که از سال 1384 تا کنون شرکت می کنم.
همزمان با تحصیل و به طور متفرقه، برخی از دروس صرف و نحو و ادبیات عرب و منطق و گاه لمعه را در مدرسه و منزل و حرم مطهر حضرت معصومه(س) تدریس نموده ام.
«آنچه از تاریخ تولدم در شناسنامه درج شده، اول خرداد سال 1346ش است لکن تاریخ دقیق آن به فرموده مادر گرامی ام بیست وسوم ماه مبارک رمضان آن سال می باشد. در شهر تاریخی بسطام که اکنون از توابع شهرستان شاهرود محسوب می شود. دوره های دبستان و راهنمایی و دبیرستان را در شهر خودم و در جوار بارگاه امام زاده محمد فرزند امام جعفر صادق(ع) گذراندم. در ابتدای دوره دبیرستان علاقمند به حوزه و روحانیت شدم و با دو سه نفر از دوستان به حوزه علمیه شاهرود مراجعه کردم ولی به فرمایش پدر گرامی ام که فعلاً مدرک دیپلم را اخذ کن و سپس به حوزه برو، به دبیرستان برگشتم. لکن همزمان و به طور پراکنده در مدرسه علمیه شاهرخیه بسطام که بسیار باقدمت است در خدمت حضرت حجت الاسلام و المسلمین مرحوم حاج شیخ عبدالرسول حسنی و چند نفر از دوستان طلبه به فراگیری جامع المقدمات مشغول شدم و یکی دو تابستان را هم در حجره آن مدرسه ساکن بودم.
همزمان با دوره دبیرستان، مسئله مهم تجاوز صدام به انقلاب اسلامی و دفاع مقدس پیش آمد که طبق وظیفه دینی و ملی خود و برای دفاع از اسلام و انقلاب و میهن اسلامی، به فرمان امام خمینی عزیز، طی چهار مرحله توفیق حضور در جبهه را داشتم و بهترین دوره عمرم را و شیرین ترین لحظه های زندگی ام را سپری کردم که هیچگاه فراموش نخواهم کرد؛ چه در سرمای کردستان و چه در گرمای خوزستان، در آن حال و هوای ملکوتی و در کنار رزمندگان اسلام و با دوستان شهیدم که همیشه به یادشان هستم. تا آن گاه که بعد از عملیات بدر و در جاده خندق از جزایر مجنون، جانباز شدم. با ادامه تحصیل و اخذ دیپلم، دوباره هوای حوزه و طلبگی را کردم. این بار به قم آمدم، امتحان دادم و پذیرفته شدم؛ ولی چون در امتحان کنکور هم شرکت کرده بودم و در سهمیه جانبازان رتبه ده را آوردم، به فرموده پدر و مادرم در سال 1366ش به دانشگاه رفتم، رشته حقوق قضایی دانشگاه شیراز؛ البته در دانشگاه امام صادق(ع) تهران هم قبول شده بودم که یک ماه هم در آنجا مشغول تحصیل بودم. به هر حال در دانشگاه شیراز و در کنار دروس آنجا با یکی از دوستان طلبه به نام جناب آقای رستگار که در حوزه شیراز و دانشجو هم بود آشنا شدم و مشغول کتاب سیوطی گردیدم. تا اینکه در سال 70، از شیراز مرخص شدم. النهایه در سال 71-70 و پس از اخذ مدرک لیسانس، به قم آمدم و به آرزوی دیرینه ام رسیدم و رسماً طلبه حوزه علمیه قم شدم و در مدرسه ای که اکثر طلاب آن جانباز بودند و به همت جناب حجت الاسلام دکتر ساریخانی و کمک بنیاد جانبازان و همکاری حوزه تأسیس شده بود، مستقر شدم. دروس مقدمات: دروس صرف و نحو و ادبیات عرب و منطق و لمعه و اصول را تقریباً هر سال دو پایه در مدرسه علمیه جانبازان در محضر اساتید بزرگوار گذراندم.
دروس سطح مکاسب و رسائل و کفایه را نزد حضرات بزرگوار: استاد مرحوم فاضل هرندی، استاد نکونام، استاد خسروشاهی، استاد اعتمادی گذراندم.
دروس خارج فقه و اصول خود را نیز از محضر آیات عظام استفاده نمودم: در محضر حضرات آیات سبحانی، فاضل لنکرانی، تبریزی، جوادی آملی و وحید خراسانی. بیش از ده سال درس تفسیر حضرت آیت الله جوادی آملی، البته به طور پراکنده. دروس خارج حضرت حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد عابدی که از سال 1386 تا کنون ادامه دارد. درس خارج فقه (حج و مکاسب محرمه) آیت الله محمدی که از سال 1384 تا کنون شرکت می کنم.
همزمان با تحصیل و به طور متفرقه، برخی از دروس صرف و نحو و ادبیات عرب و منطق و گاه لمعه را در مدرسه و منزل و حرم مطهر حضرت معصومه(س) تدریس نموده ام.
wikinoor: سعیدی،_احمد