بدیع الزمان سعید نورسی:سه عید نوورسی، Seîdê Nursî ( زاده ۱۸۷۶ — درگذشته ۱۹۶۰ ) از پیشگامان اندیشه نوین اسلامی است. بدیع الزمان سعید نورسی در سال ۱۲۹۳ رومی ( ۱۸۷۸ میلادی/۱۲۹۵ هجری قمری ) در یک خانواده دینی در روستای نورس از نواحی اسپاریط، شهرستان هیزان استان بیتلیس به دنیا آمده است. نام پدرش میرزا، و مادرش نوریه است. تا ۹ سالگی نزد پدر و مادرش ماند. در آن ایام حالتی روحی او را بر آن داشت تا توجه کند برادر بزرگش ملا عبدالله که در حال تحصیل بود تا چه حد از علم نصیب می برد. مشتاقانه به ملا عبدالله فکر می نمود که بر اثر تحصیل، به تدریج پیشرفت می کرد و نسبت به دوستان بی سوادش در روستا صاحب مزیت می شد. این بود که با علاقه ای وافر تصمیم به تحصیل گرفت و راهی مدرسه ملا محمد امین افندی در روستای «طاغ» در همان محدوده اسپاریط شد، اما مدت زیادی نتوانست در آن جا بماند. ... [مشاهده متن کامل]
سعید نورسی تا زمان درگذشت مجرد بود به خاطر مبارزه با بی دینی هیچ وقت فرصت ازدواج پیدا نکرد و از خود فرزندی به جا نگذاشت. در این خصوص در کتاب تاریخچه حیات خود اینگونه می نویسد: به من می گویند: "به این و آن چه کار داشتی؟" حواسم نبوده است. در مقابل خود حریقی سهمگین می بینم. زبانه هایش به هوا برخاسته، و در میان این حریق فرزندم و ایمانم در حال سوختن است. من درصدد اطفای آن حریق و نجات ایمانم هستم. حالا کسی در راه می خواسته مانع من شود، پایم با او برخورد کرده است؛ چه اهمیتی دارد؟ آیا این واقعه ناچیز در برابر آن آتش سوزی مهیب می تواند ارزشی داشته باشد؟ وای از اندیشه ها و دیدگاه های محدود … گمان می کنند من فردی خودکامه هستم که در پی نجات خویش است! من در راه نجات ایمان جامعه، هم دنیایم را فدا کردم هم آخرتم را … در مدت هشتاد سال زندگی با چیزی به نام لذت دنیوی آشنا نبوده ام. همه عمرم در میدان های جنگ، اسارت ها، زندان های کشور یا دادگاه ها گذشت. جفا و آزار و اذیتی نماند که تحمل نکرده باشم. در دامنهٔ کوه های پوشیده از برف و سر به فلک کشیدهٔ کردستان ( ترکیه ) در سپیده دم یکی از روزهای سال ۱۲۹۳ هجری قمری سه سال قبل از خلافت سلطان عبدالحمید ثانی در روستای نورس، یکی از روستاهای بخش اسپارت از توابع استان بتلیس، کودکی دیده به جهان گشود که نام او را سعید گذاشتند. خداوند نعمتهای فراوان، از جمله پدر و مادری خداپرست و مسلمان را به این نوزاد عطا فرموده بود. پدرش میرزا که مردم به خاطر عبادت و خداپرستی فراوانش او را صوفی میرزا می گفتند و مادرش بانو نوریّه نمونهٔ یک مادر مؤمن و فرزند پرور بود. این نوزاد مبارک در همان دوران کودکی دوست داشت با بزرگترها و بزرگان همنشینی کند و به سخنانشان گوش فرا دهد و تمایلی به بازیگوشی و هرزگی نداشت و خود به خود مثل بزرگان رفتار می کرد تاجایی که در همان دوران نوجوانی، مدرک علمی دریافت کرد و با بزرگ ترین علمای زمان خودش رقابت نمود … گویی وظیفه ای مهم ( وظیفهٔ هدایت جهان اسلامی و حتی تمام انسانها ) را بر دوش خود احساس نموده و متوجه خودش می دانست. از همان دوران کودگی سربلندی و جوانمردی را دوست داشت و هیچگاه از سیمای ظلم، سر افکندگی و حقارت خوشش نمی آمد.