سعفه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دمش سر . ریش سر . شیرینه .
فرهنگ عمید
۲. کچلی.
مترادف ها
پوسته، شوره سر، سعفه، سبوسه، وازده اجتماع
کچلی، سعفه، هر نوع مرض قارچی پوست
کچلی، عفونت قارچی، کرم حلقه دار، سعفه
پیشنهاد کاربران
زخم و قرحه ای که بر سر و روی پدید آید