سطم

لغت نامه دهخدا

سطم. [ س َ ] ( ع مص ) بند و مسدود کردن در را. || ( اِ ) تیزی تیغ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

سطم. [ س ُ طُ ] ( ع اِ ) اصول و بن ها. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران