سست کوشی

لغت نامه دهخدا

سست کوشی.[ س ُ ] ( حامص مرکب ) کاهلی. تنبلی کردن :
آهن شه چو سخت جوشی کرد
لشکر ترک سست کوشی کرد.
نظامی.

فرهنگ فارسی

کاهلی . تنبلی کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس