سست پی. [ س ُ پ َ / پ ِ ] ( ص مرکب ) آنکه آهسته راه میرود و کندرو و تنبل. ( ناظم الاطباء ) : سپه ماند از بردع و اردبیل وز ارمینه سست پی یک دو خیل.فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2708 ). || پست نژاد. پست تبار : من از تخمه بهمن و پشت کی چرا ترسم از رومی سست پی.نظامی.