سست وفا. [ س ُ وَ ] ( ص مرکب ) آنکه وفای او کم باشد. ( آنندراج ) : آن سست وفا که یار دل سخت من است شمع دگران و آتش رخت من است.سعدی.بوی یار من از این سست وفا می آیدگلم از دست بگیرید که از کار شدم.نظیری.