سست هل

لغت نامه دهخدا

سست هل. [ س ُ هَِ ] ( نف مرکب ) رام. کم مقاومت. که زود تسلیم میشود :
خواجه غلامی خرید دیگر تازه
سست هل و حجره حجره گرد ملازه .
منجیک.

فرهنگ فارسی

رام کم مقاومت . که زود تسلیم میشود

پیشنهاد کاربران

easy meat
Someone who is or will be easy to swindle, con, persuade, or exploit
( آسان فکن ) آسان فکن. [ ف َ / ف ِ ک َ ] ( نف مرکب / ن مف مرکب ) که زود تن دردهد. که منعی پیش نیارد. زودهِل. سست هِل : زنی آسان فکن ؛ غیراَبیّه. غیرمنعه :
...
[مشاهده متن کامل]

ز دانا شنیدم که پیمان شکن
زن جاف جاف است آسان فکن .
ابوشکور ( از فرهنگ اسدی و فرهنگ شعوری ) .
رجوع به سست هِل و آسال و آسان شود.
زود فریب.
غیراَبیّه. غیرمنعه

easy meat
Someone who is or will be easy to swindle, con, persuade, or exploit

بپرس