سست عنصر
/sost~onsor/
مترادف سست عنصر: تنبل، چلمن، دست وپاچلفتی، کاهل ، بی اراده، بی غیرت، بی حمیت
متضاد سست عنصر: زرنگ، غیرتمند
معنی انگلیسی:
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
بی اراده، بی تصمیم، سست زانو، سست عنصر
ضعیف، کم بنیه، سست عنصر، علیل المزاج
سبک مغز، ضعیف العقل، دارای روحیه ضعیف، سست عنصر
سست عنصر
پیشنهاد کاربران
ضعیف النّفس، بی وفا، ناپایدار، ناهمراه، پست، دون مایه
ضعیف نفسی
سست عنصر. ( ص. ترکیبی ) . بی اراده. نااستوار. متلون. بوقلمون صفت. دون همت.