دیکشنری
مترجم
بپرس
سست زخم
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
سست زخم. [ س ُ زَ ] ( ص مرکب ) نبضی که سست زند. سست قرعه. سست ضربه. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) نبضی که سست زند سست قرعه سست ضربه .
فرهنگ معین
( ~ . زَ ) (ص مر. ) نبضی که سست می زند.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها