لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. بالش و بالای بستر که بر آن سر می گذارند.
۱. جای نشستن، نشستنگاه، تخت، اورنگ.
۲. ران و کفل.
پیشنهاد کاربران
نشست گاه
محل نشستن
سری کاو سزاوار باشد به تاج
سَرین گاه او مشک باید نه عاج
✏ �نظامی�
محل نشستن
سری کاو سزاوار باشد به تاج
سَرین گاه او مشک باید نه عاج
✏ �نظامی�