instantly. . ارادت. دکتر حسن هنارهسه سوتهدر جالهجه و گویش تهرانیفوراًapacein record time=very quicklyنه دیر ؛ زود. به سرعت. نه با فاصله ٔ بسیار. نه در زمانی طولانی. بفاصله ٔ کم از زمان :هر گلی پژمرده گردد زو نه دیرمرگ بفشارد همه در زیر غن. رودکی. من این لشکرم را یکایک نه دیرکنم یکسر از گنج و دینار سیر. فردوسی.briskly+ عکس و لینک