سریع الانتقال
مترادف سریع الانتقال: تندفهم، تیزفهم، تندهوش، تیزهوش، زودفهم، زودیاب
متضاد سریع الانتقال: دیرفهم
برابر پارسی: تیزهوش، زودگیر
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
با هوش، هوشمند، سریع الانتقال
سریع الانتقال
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
تندگدار. تندمدار. تندسوار. تندکار. تندگار. تندجا. تند تند. زودزود. :سریع الانتقال.
تند رو. تندرفت. تندروش. تندرو. تنددو. تندپیما. تند پیمان. . زودرفت. زودرفتار. زودکردار. زودگفتار:سریع الانتقال.
تندجا به جا،