سریر دار

لغت نامه دهخدا

سریردار. [ س َ ] ( نف مرکب ) تخت دار. صاحب تاج و تخت. || پادشاه. فرمانفرما. || در بیت زیر خدای تعالی مقصود است :
رزاق نه کآسمان ارزاق
سردار و سریردار آفاق.
نظامی.

فرهنگ فارسی

تخت دار . صاحب تاج و تخت . یا پادشاه فرمانفرما .

پیشنهاد کاربران

بپرس