سریجه

لغت نامه دهخدا

سریجه. [ س َ ج َ/ ج ِ ] ( اِ ) مرغ سقا بود. ( انجمن آرا ) :
به موضعی که رسیده است ذکر انصافت
سریجه باز شکار است و گور شیرافکن.
( انجمن آرای ناصری ).
رجوع به سریچه و سریخه شود.

پیشنهاد کاربران