سرگیجش. [ س َ ج ِ ] ( اِمص مرکب ) در زبان کنونی : سرگیجه. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). گردیدن سر. و آن چنان است که چون کسی از جایی برخیزد اندک زمانی سرش به گردش درآید که اگر چشم نپوشد البته بیفتد.( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به سرگیجه و سرکیجه شود.