سرگم گشتن. [ س َ گ ُ گ َت َ ] ( مص مرکب ) بیراه شدن. حیران گشتن : ای رشته حکمت تو سرگم گشته در خانه جهل آمده در گم گشته از خانه بدر میای تا برنایدآواز منادیان که خر گم گشته.سوزنی.