دیکشنری
مترجم
بپرس
سرگردان کردن
مترادف سرگردان کردن
: آواره کردن، دربه در کردن، بی خانمان کردن، ویلان کردن، بلاتکلیف کردن، معطل کردن، سرگشته کردن، حیران کردن، آشفته کردن، پریشان کردن، آسیمه سر کردن
معنی انگلیسی
:
to cause to wander
,
to perplex
دنبال کنید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها