سرگردا

لغت نامه دهخدا

سرگردا. [ س َ گ َ ] ( اِ مرکب ) سرگیجش. سرگیجه. مرض دوار. ( انجمن آرا ). گردش سر. ( زمخشری ). سرگیجه و آن علتی است آدمی را و بعربی دوار خوانند. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

۱ - ( اسم ) سر گردانی حیرت . ۲ - ( اسم ) حالتی که به شخص دست میدهد و به سبب آن پندارند که اطاق و اشیائ دور سر او میچرخند دوار سر .

فرهنگ عمید

سرگیجه، دوار سر.

پیشنهاد کاربران

بپرس