از سر گذشته اند کریمان و این زمان
کو سرگذشته ای که ز دستاربگذرد.
صائب ( از آنندراج ).
|| ( اِمرکب ) سرگذشت. ماوقع. ماجری. حکایت. داستان. آنچه بر کسی گذشته. آنچه برای کسی روی داده : گفت برگوی سرگذشته خویش
تا چه دیدی ترا چه آمد پیش.
نظامی.
کردش آگه ز سرگذشته خویش وز بلاها که آمد او را پیش.
نظامی.