[ویکی اهل البیت] این مقاله ادبیات سرگذشتنامه ای ایرانی و اسلامی را در دو بخش مرور می کند. بخش نخست به سرگذشتنامه های جمعی و بخش دوم به سرگذشتنامه های فردی می پردازد. در هر بخش ابتدا گونه ها و سپس در هر گونه موارد و مثال های برجسته تر معرفی می شوند.
سبب نام گذاری این مدخل به سرگذشتنامه های ایرانی و اسلامی درهم آمیختگی کم و بیش تفکیک ناپذیر ادبیات سرگذشتنامه ای ایرانی و اسلامی و علاقه مشترک خواننده این دایره المعارف به هر دو موضوع است. بسیاری از زندگینامه هایی که ایرانیان پدید آورده اند به زبان عربی و در حوزه فرهنگ اسلامی قرار می گیرد. در عین حال در آغاز و پایان هزارودویست ساله پیدایش و بالندگی زبان فارسی نو، سرگذشتنامه هایی وجود دارند که صبغه اسلامی ندارند و دلیل علاقه ما به آنها ایرانی بودن و فارسی بودنشان است.
اگر سرگذشتنامه را متنی بدانیم که مضمون اصلی آن گزارش رویدادها و اعمال و تعاملات افراد باشد، شاید بتوانیم خداینامک های پهلوی ساسانی و متن های عربی را که بعدها با استفاده از آنها تألیف شدند، نخستین زندگینامه ها در فرهنگ ایرانی بدانیم. اما باید در نظر داشت که این متون و اثری مانند شاهنامه فردوسی که بر مبنای آنها شکل گرفته است، تنها شکل موجود تاریخ نویسی روزگارانی بودند که تاریخ فقط گزارش عمل افراد بود و برخلاف سده های بعد و روزگار حاضر، این ادبیات جدا از متون دیگری که تاریخ نامیده شدند یا به موازات آنها، پدید نیامدند.
در واقع تاریخ نویسی همواره گزارش رویدادها و عمل و تعامل انسان ها بوده و باقی می ماند. از این روست که سرگذشتنامه نویسی را شعبه ای از تاریخ نویسی می دانند و در فرهنگ های بشری تاریخ نویسی با آن آغاز می شود. درآمیختگی مرزهای این دو، تفکیک تاریخ نویسی را از سرگذشتنامه نویسی به ویژه در نخستین ادوار شکل گیری فرهنگ ها، غیردقیق می کند. چنانکه بسیاری از متون تاریخی را که از دوره اسلامی تاریخ ایران در دست داریم، می توان نوعی سرگذشتنامه جمعی شاهان و امیران و برجستگان نیز به شمار آورد. برخی صاحب نظران این آثار را سرگذشتنامه های دودمانی می نامند.
در دوره اسلامی، چنانکه در بخش زندگینامه های انفرادی خواهد آمد، تاریخ نویسی با نوشتن سیره (=سرگذشت) و مغازی (=جنگ)های پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آغاز شد و با تألیف زندگینامه های صحابه رسول صلی الله علیه و آله و تابعین آنها و نسل های بعد ادامه یافت.
تدوین این "زندگینامه ها" ناظر به منظوری بود و نه صرفاً برای ارضای کنجکاوی: از آنجا که حدیث پس از قرآن مهم ترین منبع شکل گیری حقوق اسلامی (فقه) بود و این حدیث ها از زبان کسان نقل می شد، شناسایی و احراز اعتبار یا به اصطلاح ثِقَه (=مورد اعتماد) بودن آنها اهمیت داشت. از این رو تصادفی نیست که یکی از قدیمی ترین و مهم ترین نمونه های ادبیات زندگینامه ای جمعی اسلامی یعنی تاریخ الکبیر توسط امام محمد بن اسماعیل بُخاری (194-256ق.) فراهم آمد که خود گردآورنده مهم ترین مجموعه احادیث در عالم اسلام یعنی صحیح بخاری است.
بدین گونه علم رجال، حدیث و آثار رجالی پدید آمدند که سومی را می توان نخستین گونه ادبیات سرگذشتنامه ای در جهان اسلام دانست. از آنجا که فاصله زمان حیات راوی حدیث با زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله برای تعیین صحت زنجیره روایت کنندگان یک حدیث و در نهایت صحت آن اهمیت داشت، این گونه ادبیات سرگذشتنامه ای در جهان اسلام با تنظیم زمانی تدوین شدند و واحد زمان در آنها نسل یا به تعبیر تدوین کنندگان این کتاب ها "طبقه" بود. الطبقات ابن سعد (168-230ق.) از قدیم ترین و معتبرترین این گونه تألیفات است.
در کتاب های رجالی شیعه، یاران امامان دوازده گانه نیز اصحاب نامیده می شوند. به علاوه در آنها به زندگی آن دسته از صحابه که از حق جانشینی علی علیه السلام پشتیبانی می کردند، بیشتر توجه شده است و به دیگران مگر آنانی که پیش از رحلت پیامبر درگذشتند، عنایت چندانی نشده است.
سبب نام گذاری این مدخل به سرگذشتنامه های ایرانی و اسلامی درهم آمیختگی کم و بیش تفکیک ناپذیر ادبیات سرگذشتنامه ای ایرانی و اسلامی و علاقه مشترک خواننده این دایره المعارف به هر دو موضوع است. بسیاری از زندگینامه هایی که ایرانیان پدید آورده اند به زبان عربی و در حوزه فرهنگ اسلامی قرار می گیرد. در عین حال در آغاز و پایان هزارودویست ساله پیدایش و بالندگی زبان فارسی نو، سرگذشتنامه هایی وجود دارند که صبغه اسلامی ندارند و دلیل علاقه ما به آنها ایرانی بودن و فارسی بودنشان است.
اگر سرگذشتنامه را متنی بدانیم که مضمون اصلی آن گزارش رویدادها و اعمال و تعاملات افراد باشد، شاید بتوانیم خداینامک های پهلوی ساسانی و متن های عربی را که بعدها با استفاده از آنها تألیف شدند، نخستین زندگینامه ها در فرهنگ ایرانی بدانیم. اما باید در نظر داشت که این متون و اثری مانند شاهنامه فردوسی که بر مبنای آنها شکل گرفته است، تنها شکل موجود تاریخ نویسی روزگارانی بودند که تاریخ فقط گزارش عمل افراد بود و برخلاف سده های بعد و روزگار حاضر، این ادبیات جدا از متون دیگری که تاریخ نامیده شدند یا به موازات آنها، پدید نیامدند.
در واقع تاریخ نویسی همواره گزارش رویدادها و عمل و تعامل انسان ها بوده و باقی می ماند. از این روست که سرگذشتنامه نویسی را شعبه ای از تاریخ نویسی می دانند و در فرهنگ های بشری تاریخ نویسی با آن آغاز می شود. درآمیختگی مرزهای این دو، تفکیک تاریخ نویسی را از سرگذشتنامه نویسی به ویژه در نخستین ادوار شکل گیری فرهنگ ها، غیردقیق می کند. چنانکه بسیاری از متون تاریخی را که از دوره اسلامی تاریخ ایران در دست داریم، می توان نوعی سرگذشتنامه جمعی شاهان و امیران و برجستگان نیز به شمار آورد. برخی صاحب نظران این آثار را سرگذشتنامه های دودمانی می نامند.
در دوره اسلامی، چنانکه در بخش زندگینامه های انفرادی خواهد آمد، تاریخ نویسی با نوشتن سیره (=سرگذشت) و مغازی (=جنگ)های پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آغاز شد و با تألیف زندگینامه های صحابه رسول صلی الله علیه و آله و تابعین آنها و نسل های بعد ادامه یافت.
تدوین این "زندگینامه ها" ناظر به منظوری بود و نه صرفاً برای ارضای کنجکاوی: از آنجا که حدیث پس از قرآن مهم ترین منبع شکل گیری حقوق اسلامی (فقه) بود و این حدیث ها از زبان کسان نقل می شد، شناسایی و احراز اعتبار یا به اصطلاح ثِقَه (=مورد اعتماد) بودن آنها اهمیت داشت. از این رو تصادفی نیست که یکی از قدیمی ترین و مهم ترین نمونه های ادبیات زندگینامه ای جمعی اسلامی یعنی تاریخ الکبیر توسط امام محمد بن اسماعیل بُخاری (194-256ق.) فراهم آمد که خود گردآورنده مهم ترین مجموعه احادیث در عالم اسلام یعنی صحیح بخاری است.
بدین گونه علم رجال، حدیث و آثار رجالی پدید آمدند که سومی را می توان نخستین گونه ادبیات سرگذشتنامه ای در جهان اسلام دانست. از آنجا که فاصله زمان حیات راوی حدیث با زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله برای تعیین صحت زنجیره روایت کنندگان یک حدیث و در نهایت صحت آن اهمیت داشت، این گونه ادبیات سرگذشتنامه ای در جهان اسلام با تنظیم زمانی تدوین شدند و واحد زمان در آنها نسل یا به تعبیر تدوین کنندگان این کتاب ها "طبقه" بود. الطبقات ابن سعد (168-230ق.) از قدیم ترین و معتبرترین این گونه تألیفات است.
در کتاب های رجالی شیعه، یاران امامان دوازده گانه نیز اصحاب نامیده می شوند. به علاوه در آنها به زندگی آن دسته از صحابه که از حق جانشینی علی علیه السلام پشتیبانی می کردند، بیشتر توجه شده است و به دیگران مگر آنانی که پیش از رحلت پیامبر درگذشتند، عنایت چندانی نشده است.
wikiahlb: سرگذشتنامه های_ایرانی_و_اسلامی