سرگاه

دانشنامه عمومی

پیشنهاد کاربران

در استان فارس از این کلمه به معنی بالایِ، رأس، ابتدای، اولِ و. . . مورد استفاده قرار می گیرد که با تعاریف دوستان همخوانی دارد.
مثلا می گویند؛ سَرگاهِ چشمه آب یعنی بالای چشمه آب، رأس چشمه آب.
سَرگاهِ روستای علی آباد یعنی بالای روستای علی آباد
...
[مشاهده متن کامل]

سَرگاهِ منزل ما یک کوه است یعنی بالای منزل ما یک کوه است.
سَرگاهِ رودخانه ی آب یعنی بالای رودخانه ی آب.

سرِ گاه: پیشگاه و برترین جای تخت که پادشاه بر آن می نشسته است.
سپردن سر گاه:کنایه ای ایماست از وانهادن پادشاهی به دیگری.
<< دو بار این سرِ نامورْ گاهِ خویش
سپردی ز تیزی به بدخواه خویش>>
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۸۶.
مبدأ ( رسگاه: مقصد )
قطب

بپرس